حجم معاملات معیاری از میزان معاملات یک دارایی مالی معین در یک دوره زمانی است. مشاهده الگوهای حجم در طول زمان میتواند به درک صعود و نزول قیمتها کمک کند. تجزیه و تحلیل شاخص های حجمی یک پارامتر تکنیکال مهم است که به ویژه توسط تریدرهای تازهکار نادیده گرفته میشود. در واقع حجم نقش مهمی در تحلیل تکنیکال ایفا کرده و به تأیید روندها و الگوها کمک میکند.
حجم میتواند شاخص قدرت بازار باشد، زیرا صعود بازارها با افزایش حجم معمولاً صعودی قوی و سالم تلقی میشود.
همچنین، شاخصهای حجمی نشان میدهند که چه تعداد سهام یا ارز دیجیتال در یک دوره معین در بازار خرید و فروش شده است. این امر به ما کمک میکند تا دیدگاه سایر تریدرها در مورد بازار را ارزیابی کنیم.
یکی از مزایای اصلی حجم این است که منجر به حرکت قیمت میشود، یعنی سیگنالهای اولیه را در زمان ادامه یا معکوس شدن قیمت ارائه میدهد. از این رو شاخصهای حجم برای تریدرها ابزارهای مفیدی هستند.
قبل از معرفی شاخص های حجمی، بهتر است ابتدا ببینیم بالا و پایین بودن حجم در بازار چه اهمیتی دارد. همچنین، با چند دستورالعمل مهم برای استفاده از شاخص های حجمی آشنا میشنویم.
اهمیت حجم در معاملات

حجم بالا نشاندهنده علاقه بیشتر به یک دارایی و حضور خریداران و فروشندگان در بازار است. هنگامی که قیمت در روند صعودی قرار دارد و همزمان با روند صعودی حجم افزایش مییابد، قیمت همچنان صعودی خواهد بود. این امر نشان میدهد که خریداران بیشتری به خرید آن دارایی علاقهمند هستند.
به طور مشابه، هنگامی که قیمت در روند نزولی قرار دارد و حجم آن همراه با روند نزولی افزایش مییابد، قیمت همچنان به نزول ادامه میدهد. همچنین، نشان میدهد فروشندگان بیشتری به فروش آن دارایی علاقهمند هستند.
حجم کم نشاندهنده عدم علاقه به آن دارایی خاص است. هنگامی که قیمت در حال افزایش است و حجم آن کاهش مییابد، نشان میدهد که علاقه خریداران به دارایی کاهش یافته و روند صعودی معکوس میشود.
به طور مشابه، هنگامی که قیمت در حال کاهش است و حجم آن کاهش مییابد، نشان میدهد که علاقه فروشندگان به آن دارایی کاهش یافته و روند نزولی معکوس خواهد شد.
نکات مهم برای استفاده از شاخص های حجمی
هنگام تجزیه و تحلیل شاخص های حجمی، معمولاً از دستورالعملهایی برای تعیین قدرت یا ضعف یک حرکت استفاده میشود. تریدرها تمایل بیشتری به پیوستن به حرکتهای قوی دارند و در حرکاتی که ضعف نشان میدهند مشارکت نمیکنند. یا حتی ممکن است منتظر ورود در جهت مخالف یک حرکت ضعیف باشند. این دستورالعملها در همه شرایط صادق نیستند. با این حال، میتوانند به عنوان یک راهنمای کلی جهت تصمیمگیریهای معاملاتی به کار روند.
تأیید روند
بازار صعودی باید شاهد افزایش حجم باشد. خریداران برای افزایش قیمتها باید افزایش یافته و اشتیاق آنها به خرید افزایش یابد. افزایش قیمت همراه با کاهش حجم میتواند نشاندهنده عدم علاقه باشد. این امر هشدار یک برگشت احتمالی است. یک واقعیت ساده این است که کاهش قیمت (افزایش قیمت) همراه با حجم کم، یک سیگنال قوی نیست. کاهش قیمت (افزایش قیمت) همراه با حجم زیاد سیگنال قویتری است که نشان میدهد اتفاقی در حال رخ دادن است.
حرکت و حجم خستگی
در یک بازار صعودی یا نزولی، میتوانیم شاهد حرکتهای خستهکننده باشیم. اینها عموماً حرکتهای شدید قیمت همراه با افزایش شدید حجم بوده که نشاندهنده پایان احتمالی یک روند هستند. افرادی که منتظر بودند و میترسند بخش زیادی از سهم قله بازار را از دست بدهند، تعدادی از خریداران را خسته میکنند.

در کف بازار، کاهش قیمتها در نهایت تعداد زیادی از تریدرها را مجبور به خروج میکند که منجر به نوسان و افزایش حجم میشود. در این مواقع شاهد کاهش حجم خواهیم بود. اما نحوه ادامه حجم در روزها، هفتهها و ماههای آینده را میتوان با استفاده از سایر دستورالعملهای حجم مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
علائم صعودی
حجم میتواند در شناسایی علائم صعودی مفید باشد. به عنوان مثال، تصور کنید حجم با کاهش قیمت افزایش مییابد و سپس قیمت بالاتر رفته و به دنبال آن مجدداً کاهش مییابد. اگر قیمت در حرکت نزولی به کف قبلی نرسد و در دومین کاهش حجم کاهش یابد، این امر معمولاً به عنوان یک نشانه صعودی تفسیر میشود.
معکوس شدن حجم و قیمت
پس از حرکت طولانی مدت قیمت به سمت بالا یا پایین، اگر قیمت با حرکت اندک و حجم سنگین شروع به رنج زدن کند، این امر میتواند نشاندهنده معکوس شدن روند باشد و اینکه قیمتها جهت خود را تغییر خواهند داد.
حجم و شکست قیمت در مقابل شکست جعلی
در شکست اولیه از یک محدوده خنثی (رنج) یا هر الگوی نموداری دیگر، افزایش حجم نشاندهنده قدرت حرکت است. تغییر اندک در حجم یا کاهش حجم در یک شکست نشاندهنده عدم علاقه و احتمال بیشتر برای وقوع یک شکست جعلی است.
حجم اغلب به عنوان شاخص نقدینگی در نظر گرفته میشود. سهام یا بازارهایی با بیشترین حجم، بیشترین نقدینگی را دارند و برای معاملات کوتاه مدت بهترین بازار محسوب میشوند. در این بازارها خریداران و فروشندگان زیادی آماده خرید و فروش با قیمتهای مختلف هستند.
شاخص های حجمی
شاخص های حجمی فرمولهای ریاضی هستند که در بیشتر پلتفرمهای مورد استفاده به صورت بصری نشان داده میشوند. هر شاخص از یک فرمول نسبتاً متفاوت استفاده میکند. تریدرها باید شاخصی را پیدا کنند که برای بازار مورد نظر آنها بهترین عملکرد را داشته باشد.
استفاده از شاخصها ضروری نیست، اما میتوانند در فرایند تصمیمگیری معاملاتی کمک کنند. شاخص های حجمی زیادی برای انتخاب وجود دارند و در اینجا به مهمترین آنها اشاره کردهایم.
شاخص حجم (Volume):

شاخص حجم (volume) سادهترین، پرکاربردترین و معروفترین نوع از شاخص های حجمی مورد استفاده در تحلیل تکنیکال است. این شاخص به صورت نمودار میلهای سبز و قرمز نشان داده میشود. میلههای سبز نشاندهنده افزایش حجم معاملات در آن بازه زمانی است. میلههای قرمز نشانه کاهش حجم معاملات در آن بازه زمانی نسبت به بازه قبلی است.
شاخص حجم تعادلی (On Balance Volume)
حجم تعادلی (OBV) یکی از شاخص های حجمی است که از جریان حجم برای پیشبینی تغییرات قیمت دارایی استفاده میکند. جوزف گرانویل (Joseph Granville) OBV را برای اولین بار در کتاب خود در سال ۱۹۶۳ مطرح کرد.
گرانویل معتقد بود که حجم نیروی اصلی بازارهاست. وی OBV را طوری طراحی کرد که حرکتهای بزرگ در بازارها را بر اساس تغییرات حجم نشان دهد. او معتقد بود وقتی حجم بدون افزایش قابل توجهی در قیمت افزایش مییابد، قیمت در نهایت به سمت بالا جهش کرده یا به سمت پایین سقوط میکند.
هنگامی که بازار صعود میکند، به این حجم اضافه میشود (با یک عدد دلخواه شروع میشود). یا هنگامی که بازار نزول میکند حجم کاهش مییابد. این شاخص نشان میدهد که کدام دارایی در حال انباشت (تراکم) است. همچنین، این شاخص میتواند واگراییهایی را نشان دهد. مانند زمانی که قیمت افزایش مییابد اما حجم با سرعت کمتری افزایش یافته یا حتی شروع به کاهش میکند.
OBV احساسات جمعی را نشان میدهد که میتواند یک نتیجه صعودی یا نزولی را پیشبینی کند.
مقایسه عملکرد نسبی بین قیمت و OBV سیگنالهای قابل اجرای بیشتری نسبت به هیستوگرامهای سبز یا قرمز حجم ایجاد میکند که معمولاً در پایین نمودارهای قیمت یافت میشوند.

فرمول OBV
OBV= سطح فعلی حجم تعادلی
OBVprev= سطح پیشین حجم تعادلی
Volume= مقدار آخرین حجم معاملاتی
محاسبه OBV
حجم تعادلی مجموع حجم معاملات دارایی را ارائه داده و نشان میدهد که آیا این حجم وارد بازار یک دارایی معین شده یا از آن خارج میشود.
OBV یک شاخص حجم است که فشار خرید و فروش را به عنوان یک شاخص تجمعی محاسبه میکند که حجم روزهای صعودی را جمع زده و حجم روزهای نزولی را کسر میکند.
هنگامی که قیمت close بالاتر از close قبلی بسته میشود، تمام حجم آن روز صعودی تلقی میشود.
به طور مشابه زمانی که قیمت پایین تر از close قبلی بسته میشود، در این صورت تمام حجم آن روز کاهشی محسوب میشود.
به جای مقدار، باید بر جهت آن تمرکز کرد.
- هنگامی که هم قیمت و هم OBV قلههای بالاتری را ثبت میکنند، احتمالاً روند صعودی ادامه مییابد.
- هنگامی که هم قیمت و هم OBV قلههای پایینتری را ثبت میکنند، روند نزولی احتمالاً ادامه مییابد.
- هنگامی که قیمت همچنان به قلههای بالاتر میرسد اما OBV قلههای پایینتری میسازد، احتمالاً روند صعودی شکست میخورد که به عنوان واگرایی منفی شناخته میشود.
- هنگامی که کاهش قیمت همچنان ادامه مییابد و OBV قلههای بالاتری را طی میکند، آنگاه روند نزولی با شکست مواجه میشود که به واگرایی مثبت معروف است.
این شاخص با افزودن حجم روز به مجموع کل هنگامی که قیمت بالاتر بسته میشود و کم کردن حجم روز هنگامی که قیمت پایینتر بسته میشود، محاسبه میشود.
قوانین محاسبه OBV
OBV مجموع کل حجم (مثبت و منفی) است. هنگام محاسبه OBV سه قانون وجود دارد که عبارتند از:
- اگر قیمت close امروز بیشتر از قیمت close دیروز باشد، پس:
حجم امروز+ OBV قبلی = OBV فعلی
- اگر قیمت close امروز کمتر از قیمت close دیروز باشد، پس:
حجم امروز- OBV قبلی = OBV فعلی
- اگر قیمت close امروز برابر قیمت close دیروز باشد، پس:
OBV فعلی = OBV قبلی
حجم تعادلی به ما چه میگوید؟
فرضیه OBV مبتنی بر تمایز بین پول هوشمند- یعنی سرمایهگذاران نهادی – و سرمایهگذاران خرد است. هنگامی که صندوقهای سرمایهگذاری شروع به خرید یک دارایی میکنند که سرمایهگذاران خرد در حال فروش آن هستند، ممکن است حجم افزایش یابد حتی اگر قیمت نسبتاً ثابت باقی بماند. در نهایت، حجم باعث افزایش قیمت میشود. در آن زمان، سرمایهگذاران بزرگتر شروع به فروش کرده و سرمایهگذاران کوچکتر شروع به خرید میکنند.
این شاخص به خودی خود تجمعی است، در حالی که فاصله زمانی با یک نقطه شروع اختصاصی ثابت میماند، بدین معنا که مقدار عددی واقعی OBV به طور دلخواه به تاریخ شروع بستگی دارد. در مقابل، تریدرها و تحلیلگران به ماهیت حرکات OBV در طول زمان توجه میکنند. شیب خط OBV تمام وزن تحلیل را به دوش میکشد.
تحلیلگران برای ردیابی سرمایهگذاران بزرگ و مؤسسات به دنبال تعداد حجم در OBV هستند. آنها اختلافات بین حجم و قیمت را مترادف رابطه بین «پول هوشمند» و تودههای مختلف میدانند، به این امید که فرصتهایی را برای خرید در خلاف جهت روندهای نادرست غالب به نمایش بگذارند. به عنوان مثال، پول نهادی ممکن است قیمت یک دارایی را بالا ببرد و پس از پیوستن سرمایهگذاران دیگر، شروع به فروش آن نماید.
مثالی از نحوه استفاده از حجم تعادلی
در اینجا فهرستی از حجم و قیمت close یک دارایی فرضی در مدت ۱۰ روز داریم:
روز اول: قیمت close معادل ۱۰ دلار، حجم معادل ۲۵،۲۰۰ سهم است.
روز دوم: قیمت close معادل ۱۰.۱۵ دلار، حجم معادل ۳۰.۰۰۰ سهم است
روز سوم: قیمت close معادل ۱۰.۱۷ دلار، حجم معادل ۲۵.۶۰۰ سهم است
روز چهارم: قیمت close معادل ۱۰.۱۳ دلار، حجم معادل ۳۲۰۰۰ سهم است
روز پنجم: قیمت close معادل ۱۰.۱۱ دلار، حجم معادل ۲۳۰۰۰ سهم است
روز ششم: قیمت close معادل ۱۰.۱۵ دلار، حجم معادل ۴۰.۰۰۰ سهم است
روز هفتم: قیمت close معادل ۱۰.۲۰ دلار، حجم معادل ۳۶۰۰۰ سهم است
روز هشتم: قیمت close معادل ۱۰.۲۰ دلار، حجم معادل ۲۰.۵۰۰ سهم است
روز نهم: قیمت close معادل ۱۰.۲۲ دلار، حجم معادل ۲۳.۰۰۰ سهم است
روز دهم: قیمت close معادل ۱۰.۲۱ دلار، حجم معادل ۲۷.۵۰۰ سهم است
محاسبه حجم تعادلی
همانطور که مشاهده میشود، روزهای دوم، سوم، ششم، هفتم و نهم روزهای صعودی هستند، بنابراین این حجم معاملات به OBV اضافه میشود. روزهای چهارم، پنجم و دهم روزهای نزولی هستند، بنابراین این حجم معاملات از OBV کسر میشوند. در روز هشتم، هیچ تغییری در OBV ایجاد نمیشود زیرا قیمت close تغییر نکرده است. با توجه به این روزها، OBV برای هر یک از ۱۰ روز به شرح زیر است:
حجم تعادلی روز اول = ۰
حجم تعادلی روز دوم = ۰ + ۳۰,۰۰۰ = ۳۰,۰۰۰
حجم تعادلی روز سوم = + ۲۵,۶۰۰ = ۵۵,۶۰۰
حجم تعادلی روز چهارم = ۵۵,۶۰۰ – ۳۲,۰۰۰ = ۲۳,۶۰۰
حجم تعادلی روز پنجم = ۲۳,۶۰۰ – ۲۳,۰۰۰ = ۶۰۰
حجم تعادلی روز ششم = ۶۰۰ + ۴۰,۰۰۰ = ۴۶,۶۰۰
حجم تعادلی روز هفتم = ۴۶,۶۰۰ + ۳۶,۰۰۰ = ۷۶,۶۰۰
حجم تعادلی روز هشتم = ۷۶,۶۰۰
حجم تعادلی روز نهم = ۷۶,۶۰۰ + ۲۳,۰۰۰ = ۹۹,۶۰۰
حجم تعادلی روز دهم = ۹۹,۶۰۰ – ۲۷,۵۰۰ = ۷۲,۱۰۰
تفاوت بین OBV و شاخص تراکم/توزیع
حجم تعادلی و خط تراکم/توزیع از این جهت مشابه هستند که هر دو شاخص مومنتوم هستند که از حجم برای پیشبینی حرکت «پول هوشمند» استفاده میکنند. با این حال، شباهت آنها همین جا به پایان میرسد. حجم تعادلی، با جمع حجم در صورت بالاتر بودن قیمت close و کسر کردن حجم در صورت پایینتر بودن قیمت close محاسبه میشود.
فرمول مورد استفاده برای خط تراکم/توزیع (A/D) کاملاً متفاوت از فرمول OBV است. فرمول A/D به صورت ساده این است که از موقعیت قیمت فعلی نسبت به محدوده معاملات اخیر خود استفاده کرده و آن را در حجم آن بازه زمانی ضرب میکند. در ادامه با شاخص تراکم/توزیع بیشتر آشنا خواهیم شد.
محدودیتهای OBV
یکی از محدودیتهای OBV این است که یک شاخص پیشرو (متقدم) است، به این معنی که ممکن است پیشبینیهایی ارائه کند، اما در واقع برای سیگنالهایی که تولید میکند توضیحی ندارد. به همین دلیل، مستعد تولید سیگنالهای کاذب است. بنابراین، میتوان آن را با شاخصهای متأخر متعادل کرد. مثلاً یک خط میانگین متحرک را به OBV اضافه کنید و منتظر باشید تا خط OBV میانگین متحرک را بشکند. اگر شاخص OBV یک شکست همزمان را نشان داد، میتوانید شکست در قیمت را تأیید کنید.
نکته دیگر در مورد احتیاط در استفاده از OBV این است که افزایش شدید حجم در یک روز میتواند این شاخص را برای مدتی از کار بیاندازد. به عنوان مثال، اعلام افزایش سود ناگهانی یا معاملات گسترده نهادی میتواند باعث جهش یا سقوط این شاخص شود. اما این افزایش حجم ممکن است نشاندهنده یک روند نباشد.
شاخص RSI حجمی
RSI حجمی (Volume RSI) مشابه شاخص قدرت نسبی (RSI) است، با این تفاوت که به جای تغییرات قیمت در فرمول RSI، از حجم بالا و حجم پایین استفاده میشود.
حجم RSI در حدود ۵۰٪ خط مرکزی در محدوده ۰ تا ۱۰۰٪ نوسان میکند.

یکی از راههای استفاده از RSI حجمی، معامله روی سیگنالهای ایجاد شده در کراس اورهای این شاخص و ۵۰٪ خط مرکزی است که در اطراف آن نوسان میکند.
- هنگامی که RSI حجمی بالای ۵۰ باشد، صعودی تلقی میشود که نشان میدهد حجم صعودی بر حجم نزولی غالب است.
- هنگامی که RSI حجمی زیر ۵۰ باشد، آن را نزولی در نظر میگیریم که نشان میدهد حجم نزولی بر حجم صعودی غالب است.
بنابراین، هنگامی که شاخصها از پایین به سمت بالای خط ۵۰ حرکت میکنند، باید خرید کرد و زمانی که شاخص از بالا به سمت پایین خط ۵۰ حرکت میکند، باید فروخت.
شاخص جریان پول چایکین (Chaikin Money Flow)
شاخص جریان پول چایکین (CMF) یک شاخص مومنتوم است که به اندازهگیری حجم جریان پول در یک دوره خاص کمک میکند.
این شاخص حجم گردش پول را برای یک دوره زمانی خاص، معمولاً ۲۰ یا ۲۱ روز محاسبه میکند. این شاخص مشابه یک اسیلاتور در بالا/زیر خط صفر در نوسان است.
اسیلاتور جریان پول چایکین که توسط مارک چایکین (Mark Chaikin) ساخته شده، شبیه به شاخص واگرایی/همگرایی میانگین متحرک (MACD) است، زیرا از دو میانگین متحرک نمایی با وزن مختلف (EMA) برای تجزیه و تحلیل مومنتوم استفاده میکند.
افزایش قیمتها باید با افزایش حجم همراه باشند. بنابراین، CMF بر افزایش حجم زمانی تمرکز میکند که قیمت ها در قسمت بالا یا پایین محدوده معاملاتی خود بسته شوند.
هنگامی که قیمتهای پایانی (close) در قسمت بالای محدوده قرار دارند و حجم در حال افزایش است، مقدار این شاخص بالا خواهد بود. هنگامی که قیمتهای پایانی پایینتر از محدوده باشند، مقادیر منفی خواهند بود. جریان پول چایکین میتواند به عنوان یک شاخص کوتاه مدت مورد استفاده قرار گیرد زیرا در حال نوسان است، اما بیشتر برای رصد واگراییها استفاده میشود.
بر اساس این شاخص، وقتی قیمت close به بالاترین سطح خود برسد، تراکم بیشتری صورت میگیرد. به طور مشابه زمانی که قیمت close نزدیک به کف است، توزیع بیشتری صورت میگیرد.
مقدار CMF بالای خط صفر قدرت را در بازار نشان میدهد، در حالی که مقدار زیر خط صفر نشاندهنده ضعف در بازار است.

تفاوت شاخص پول چایکین با حجم استاندارد چیست؟
تفاوت بین جریان پول چایکین و حجم استاندارد در ریاضیات مربوط به هر شاخص است. ثانیاً، تجزیه و تحلیل حجم معاملات و نحوه تفسیر سیگنالهای معاملاتی کاملاً متفاوت است.
از یک سو، حجم میزان معامله یک دارایی معین در هر بازه زمانی را اندازهگیری میکند. حجم برای اندازهگیری قدرت و ضعف یک روند استفاده میشود. به عنوان یک قاعده کلی، یک روند قوی باید با افزایش حجم همراه باشد. در عین حال، افزایش شدید حجم نیز میتواند نشاندهنده پایان احتمالی یک روند باشد.
شاخص جریان پول (Money Flow Index)
شاخص جریان پول (MFI) یک اسیلاتور تکنیکال است که از دادههای قیمت و حجم برای شناسایی سیگنالهای خرید یا فروش بیش از حد در یک دارایی استفاده میکند. همچنین، میتواند برای تشخیص واگراییهایی که در مورد تغییر روند قیمت هشدار میدهند، استفاده شود. این اسیلاتور بین ۰ تا ۱۰۰ نوسان میکند.
بر خلاف اسیلاتورهای معمولی مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) که فقط شامل دادههای قیمت است، شاخص جریان پول هم دادههای قیمت و هم حجم را در بر میگیرد. به همین دلیل، برخی تحلیلگران MFI را RSI وزنی- حجمی مینامند.
MFI بالای ۸۰ خرید بیش از حد و MFI زیر ۲۰ فروش بیش از حد در نظر گرفته میشود. اگرچه سطوح ۹۰ و ۱۰ نیز به عنوان آستانه استفاده میشوند.
واگرایی بین این شاخص و قیمت قابل توجه است. به عنوان مثال، اگر شاخص در حال صعود باشد در حالیکه قیمت در حال کاهش یا ثابت باشد، ممکن است قیمت شروع به افزایش کند.
شاخص جریان پول (MFI) را میتوان تقریباً مشابه RSI تفسیر کرد. سیگنالهای معاملاتی توسط این شاخص زمانی ایجاد میشوند که واگرایی صعودی/نزولی یا کراس اور ایجاد شود. یا اینکه دارایی مربوطه در منطقه خرید و فروش بیش از حد قرار داشته باشد.

فرمول محاسبه MFI
هنگامی که قیمت از یک دوره به دوره بعدی افزایش مییابد جریان پول خام مثبت است و به جریان مثبت پول اضافه میشود. هنگامی که جریان پول خام منفی است زیرا قیمت در آن دوره کاهش یافته، به جریان منفی پول اضافه میشود.
شاخص جریان پول به ما چه میگوید؟
یکی از راههای اصلی استفاده از شاخص جریان پول زمانی است که واگرایی وجود دارد. واگرایی زمانی رخ میدهد که این اسیلاتور در جهت مخالف قیمت حرکت میکند. وقوع این امر یک سیگنال معکوس شدن احتمالی روند غالب است.
به عنوان مثال، مقدار بسیار بالای MFI که از سطح ۸۰ شروع به کاهش میکند در حالی که دارایی همچنان در حال صعود است، سیگنال برگشت قیمت است. برعکس، مقدار بسیار پایین MFI که به بالای ۲۰ برسد در حالی که دارایی همچنان فروخته میشود، سیگنال برگشت قیمت است.
همچنین، تریدرها با استفاده از امواج متعدد در قیمت و MFI به دنبال واگراییهای بزرگتر هستند. به عنوان مثال، یک دارایی در ۱۰ دلار به قله میرسد، دوباره به ۸ دلار پولبک زده و سپس به ۱۲ دلار افزایش مییابد. قیمت این دارایی دو قله پیاپی ۱۰ و ۱۲ دلار را ثبت کرده است. اگر زمانی که قیمت به ۱۲ دلار میرسد، شاخص MFI قله پایینتری ثبت کند (lower high)، این شاخص قله جدید (۱۲ دلار) را تأیید نمیکند. در نتیجه، میتواند پیشبینی یک کاهش قیمت باشد.
سطوح خرید و فروش بیش از حد نیز برای نشان دادن فرصتهای معاملاتی احتمالی مورد استفاده قرار میگیرند. حرکتهای زیر ۱۰ و بالای ۹۰ نادر هستند. تریدرها منتظرند تا MFI برای نشان دادن یک معامله لانگ (long) به بالای ۱۰ برسد و برای نشان دادن یک معامله فروش (short) به زیر ۹۰ برسد.
حرکتهای دیگر خارج از قلمرو خرید و فروش بیش از حد نیز میتوانند مفید باشند. به عنوان مثال، هنگامی که دارایی در روند صعودی قرار دارد، افت به زیر ۲۰ (یا حتی ۳۰) و سپس افزایش مجدد به بالاتر از آن میتواند نشاندهنده این باشد که پولبک به پایان رسیده و روند صعودی قیمت از سر گرفته میشود. روند نزولی نیز همینطور است. یک افزایش کوتاه مدت میتواند MFI را به ۷۰ یا ۸۰ برساند، اما زمانی که به زیر این سطح سقوط کرد، زمان آن است که برای آماده شدن برای افت مجدد وارد معاملات فروش شویم.
تفاوت بین شاخص جریان پول و شاخص قدرت نسبی (RSI)
MFI و RSI بسیار به هم شبیه هستند. تفاوت اصلی این است که MFI حجم را در خود جای داده، در حالی که RSI این کار را نمیکند. طرفداران تحلیل حجم معتقدند که MFI یک شاخص پیشرو است. بنابراین، آنها معتقدند که این شاخص در مورد برگشتهای احتمالی هشدارهای به موقعتری نسبت به RSI صادر میکند. هیچ کدام از این شاخصها بهتر از دیگری نیستند، آنها عناصر مختلفی را در بر میگیرند و بنابراین، سیگنالهایی را در زمانهای متفاوت ارائه میدهند.
محدودیتهای شاخص جریان پول
MFI میتواند سیگنالهای کاذب تولید کند. این زمانی است که اندیکاتور نشان میدهد فرصت معاملاتی خوبی وجود دارد، اما پس از آن قیمت آنطور که انتظار میرود حرکت نکرده و در نتیجه معامله از دست میرود. برای مثال، یک واگرایی ممکن است منجر به تغییر قیمت نشود.
همچنین، این شاخص ممکن است در مورد اتفاق مهمی هشدار ندهد. به عنوان مثال، در حالی که واگرایی ممکن است در برخی مواقع قیمت را معکوس کند، در همه بازگشت قیمتها واگرایی وجود نخواهد داشت. به همین دلیل، توصیه میشود تریدرها از سایر روشهای تجزیه و تحلیل و کنترل ریسک استفاده کنند و منحصراً به یک شاخص تکیه نکنند.
تفاوت شاخص های حجمی جریان پول با جریان پول چایکین
شاخص جریان پول با اسیلاتور جریان پول چایکین کاملاً متفاوت است. این شاخص از حجم در ترکیب با حرکتهای اخیر قیمت برای تعیین بالا یا پایین بودن مومنتوم استفاده میکند. بسیاری از تریدرها این شاخص را به عنوان شاخص قدرت نسبی حجم (RSI) در نظر میگیرند که با استفاده از میانگین سود و زیان قیمت در یک دوره زمانی (معمولاً ۱۴ روز) محاسبه میشود.
به طور معمول، اگر MFI به بالای ۸۰ برسد، بازار در منطقه خرید بیش از حد بوده و به دلیل یک پولبک است. از سوی دیگر، مقادیر ۲۰ یا کمتر نشان از یک بازار بیش فروش دارد که ممکن است برگردد. شاخص جریان پول هرگز مانند CMF بالاتر یا پایینتر از سطوح اصلی بیش از حد خرید یا بیش از حد فروش قرار نمیگیرد. هنگام استفاده از شاخص جریان پول، سیگنالهای خرید و فروش تنها زمانی ایجاد میشوند که شاخص از سطح ۲۰ یا ۸۰ فراتر رود.
اسیلاتور چایکین و شاخص جریان پول با استفاده از عناصر مختلف محاسبه میشوند.از این رو، تعجبآور نیست که ببینیم سیگنالهای معاملاتی آنها کاملاً متفاوت هستند. به طور کلی، درک فرمول اساسی هر شاخص تکنیکال قبل از استفاده از آن برای ایجاد سیگنال خرید و فروش ضروری است.
شاخص تراکم/توزیع (Accumulation/Distribution)
خط تراکم/انباشت (A/D) یکی از شاخص های حجمی است که جریان تجمعی پول به داخل و خارج از بازار یک دارایی را اندازهگیری میکند.
این شاخص سعی میکند تا واگرایی مثبت یا منفی را در دادهها و حجم تشخیص دهد که هشدار پیشرفتهای از تغییرات قیمت در آینده است.
یک تریدر در حال انباشت دارایی آن را خریداری میکند. همچنین، تریدری که دارایی را در بازار به اشتراک میگذارد، میفروشد. بنابراین، شاخص تراکم/توزیع تقاضا و عرضه را افزایش میدهد که باعث حرکت قیمت میشود.
شاخص A/D به دنبال شناسایی تفاوت بین قیمت دارایی و جریان حجم است. به این ترتیب، در مورد میزان قوی بودن یک روند اطلاعاتی ارائه میدهد. اگر قیمت در حال افزایش اما این شاخص در حال کاهش باشد، نشان میدهد که حجم خرید یا تراکم ممکن است برای حمایت از افزایش قیمت کافی نباشد. در این صورت احتمال کاهش قیمت پیشبینی میشود.
خط تراکم/توزیع (A/D) میزان عرضه و تقاضای یک دارایی یا اوراق بهادار را با بررسی وضعیت بسته شدن قیمت در محدوده رنج و سپس ضرب کردن آن در حجم اندازهگیری میکند.
شاخص A/D تجمیعی است، به این معنی که مقدار یک دوره به آخرین دوره اضافه یا از آن کم میشود.
به طور کلی، صعود خط A/D به تأیید روند افزایش قیمت کمک میکند، در حالی که سقوط خط A/D به تأیید روند نزولی قیمت کمک میکند.

فرمول محاسبه شاخص های حجمی تراکم/توزیع:
MFM= ضریب فزاینده جریان پول
Close= قیمت پایانی (بسته شدن)
Low= کمترین قیمت آن دوره
High= بالاترین قیمت آن دوره
CMFV= حجم جریان پول فعلی
شاخص تراکم/توزیع (A/D) به ما چه میگوید؟
خط A/D به ما نشان میدهد که چگونه عوامل عرضه و تقاضا بر قیمت تأثیر میگذارند. A/D میتواند در جهت تغییر قیمت یا در جهت مخالف آن حرکت کند.
شاخص تکنیکال تراکم/توزیع با تغییرات قیمت و حجم تعیین میشود. حجم در تغییر قیمت به عنوان ضریب وزنی عمل میکند. هرچه ضریب (حجم) بیشتر باشد، سهم تغییر قیمت (برای این مدت زمان) در مقدار شاخص بیشتر خواهد بود.
در واقع، این شاخص نوعی از شاخص حجم تعادلی (On Balance Volume) است. هر دو مورد برای تأیید تغییرات قیمت با اندازهگیری حجم فروش مربوطه استفاده میشوند.
هنگامی که شاخص تراکم/توزیع رشد میکند، به معنای تراکم (خرید) یک دارایی خاص است، زیرا بیشتر حجم فروش به روند صعودی قیمتها مربوط میشود. وقتی شاخص کاهش مییابد، به معنی توزیع (فروش) دارایی است، زیرا بیشتر فروشها در جریان حرکت نزولی قیمت انجام میشوند.
واگرایی بین شاخص تراکم/توزیع و قیمت دارایی نشاندهنده تغییر قیمت در آینده است. به عنوان یک قاعده، در صورت وجود چنین واگراییهایی، قیمت در مسیر حرکت شاخص حرکت میکند. بنابراین، اگر شاخص در حال رشد است و قیمت اوراق بهادار کاهش مییابد، باید انتظار برگشت قیمت را داشت.
شاخص های حجمی تراکم/توزیع (A/D) در مقابل حجم تعادلی (OBV)
هر دوی این شاخص های حجمی از قیمت و حجم استفاده میکنند، البته تا حدودی متفاوت. حجم تعادلی (OBV) به بررسی این موضوع میپردازد که قیمت بسته شدن فعلی بالاتر یا پایینتر از بسته شدن قبلی است. اگر قیمت بسته شدن بالاتر باشد، به حجم دوره اضافه میشود. اگر قیمت بسته شدن پایینتر باشد، حجم دوره کم میشود.
شاخص A/D قیمت بسته شدن قبلی را در نظر نمیگیرد. این شاخص از یک ضریب فزاینده بر اساس جایی که قیمت در محدوده دوره بسته شده، استفاده میکند. بنابراین، این شاخصها از محاسبات متفاوتی استفاده کرده و ممکن است اطلاعات متفاوتی را ارائه دهند.
محدودیتهای استفاده از شاخص تراکم/توزیع (A/D)
شاخص A/D تغییر قیمتها از دورهای به دوره دیگر را لحاظ نمیکند. این شاخص فقط بسته شدن قیمت در محدوده دوره فعلی را در نظر گرفته که باعث ایجاد برخی ناهنجاریها میشود.
فرض کنید قیمت یک دارایی ۲۰ درصد از ارزش خود را با حجم بالا از دست میدهد. قیمت در طول روز نوسان کرده و در قسمت بالای محدوده روزانه خود بسته میشود، اما هنوز ۱۸ درصد نسبت به بسته شدن قبلی پایینتر است. چنین حرکتی در واقع باعث افزایش A/D میشود. اگرچه دارایی مربوطه ارزش قابل توجهی را از دست داده، اما در قسمت بالای محدوده روزانه خود بسته شده است. بنابراین، احتمالاً به دلیل حجم زیاد، این شاخص افزایش مییابد. تریدرها باید نمودار قیمت را زیر نظر داشته و ناهنجاریهای احتمالی مانند این را علامتگذاری کنند، زیرا میتوانند بر نحوه تفسیر این شاخص تأثیر بگذارند.
همچنین، یکی از کاربردهای اصلی این شاخص، رصد واگراییهاست. واگراییها میتوانند مدت طولانی دوام بیاورند و سیگنالهای زمانبندی ضعیفی هستند. وقتی اختلاف بین شاخص و قیمت ظاهر میشود، به این معنی نیست که معکوس شدن قیمت قریب الوقوع است. ممکن است زمان زیادی طول بکشد تا قیمت معکوس شود یا اصلا معکوس نشود.
A/D تنها یک ابزار است که میتواند برای ارزیابی قدرت یا ضعف در یک روند استفاده شود. اما این شاخص بدون عیب نیست. بهتر است از آن به همراه سایر انواع روشها مانند تجزیه و تحلیل قیمت، الگوهای نموداری یا تحلیل فاندامنتال استفاده شود.
شاخص سهولت حرکت (Ease Of Movement)

شاخص سهولت حرکت (EOM) یکی دیگر از شاخص های حجمی، به اندازهگیری «سهولت» حرکت قیمت بین سطوح مختلف بر اساس روند حجم کمک میکند. حرکت آسان قیمت حرکتی است که در یک دوره خاص به روند خود ادامه میدهد.
شاخص سهولت حرکت رابطه قیمت و حجم را نشان میدهد و اغلب برای ارزیابی قدرت یک روند مورد استفاده قرار میگیرد. سهولت حرکت محاسبه میکند که چگونه قیمت میتواند به راحتی بالا یا پایین حرکت کند.
این شاخص در بازارهای نوسانی که روندها را به وضوح نمیتوان مشاهده کرد بهترین عملکرد را دارد.
شاخص EOM زمانی مناسب است که از آن برای بازههای زمانی طولانیتر استفاده شود. مثلا نمودار روزانه، زیرا روندها را بر اساس میانگین حجم مشخص میکند.
شاخص سهولت حرکت وقتی از خط مرکزی صفر عبور کرده یا واگرایی نزولی یا صعودی ایجاد میکند، سیگنالهای خرید و فروش صادر میکند.
اسیلاتور کلینگر (Klinger Oscillator)

اسیلاتور کلینگر توسط استفن کلینگر (Stephen Klinger) برای تعیین روند بلندمدت جریان پول ساخته شد تا در عین حال حساسیت کافی برای تشخیص نوسانات کوتاه مدت را داشته باشد. این شاخص حجم جریان دارایی را با حرکت قیمت مقایسه کرده و سپس نتیجه را به یک اسیلاتور تبدیل میکند. اسیلاتور کلینگر تفاوت بین دو میانگین متحرک را نشان میدهد که بیشتر از قیمت هستند. تریدرها برای نشان دادن احتمال بازگشت قیمت، به دنبال واگراییها در این شاخص هستند.
اسیلاتور کلینگر حجمهای تراکم (خرید) و توزیع (فروش) را برای یک دوره زمانی معین جمع میکند.
تریدرها از ابزارهایی مانند خط روند، میانگین متحرک و سایر شاخصها برای تأیید سیگنالهای معاملاتی استفاده خواهند کرد. علاوه بر این، تریدرها ممکن است از این اسیلاتور در ارتباط با الگوهای نموداری به عنوان راهی برای تأیید شکستها استفاده کنند. کراس اوورها اغلب مانند واگراییها مرتباً رخ میدهند، بنابراین بهتر است از این اندیکاتور در کنار سایر روشهای معاملاتی استفاده شود.
شاخص روند قیمت حجمی (Volume Price Trend)

شاخص روند قیمت حجمی (VPT) یکی از شاخص های حجمی است که به تعیین جهت قیمت دارایی و همچنین قدرت تغییر قیمت کمک میکند.
این شاخص شامل یک خط حجم تجمعی است که چند برابر درصد تغییر در روند قیمت و حجم فعلی را که بر اساس حرکات صعودی یا نزولی دارایی است، اضافه یا کم میکند.
این شاخص شبیه به شاخص حجم تعادلی (OBV) است. یعنی حجم تجمعی را اندازهگیری میکند و همچنین اطلاعاتی در مورد جریان پول دارایی را در اختیار تریدرها قرار میدهد.
تفاسیر VPT را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
- افزایش قیمت و حجم، روند صعودی قیمت را تأیید میکند.
- کاهش قیمت و حجم، روند نزولی قیمت را تأیید میکند.
- افزایش قیمت همراه با روند کاهشی یا حجم ثابت یک واگرایی منفی است. این امر نشان میدهد حرکت قیمت نزولی ضعیف است و ممکن است معکوس شود.
- کاهش قیمت همراه با روند افزایش یا حجم ثابت یک واگرایی مثبت است. این امر نشان میدهد حرکت قیمت به سمت بالا ضعیف است و ممکن است معکوس شود.
شاخص حجم منفی (Negative volume index)

شاخص حجم منفی (NVI) یک شاخص تجمعی است که از تغییر حجم برای تصمیمگیری در مورد زمان فعال بودن پول هوشمند استفاده میکند.
این شاخص با این فرض کار میکند که پول هوشمند در روزهایی که حجم کاهش مییابد و پول نه چندان هوشمند در روزهایی که حجم افزایش مییابد فعال است.
بر اساس این شاخص، زمانی بازار صعودی است که NVI بالاتر از میانگین متحرک نمایی ۲۵۵ روزه خود باشد. بازار خرسی زمانی است که NVI زیر میانگین متحرک قرار دارد.
شاخص متوسط وزنی-حجمی قیمت (Volume-Weighted Average Price)

متوسط وزنی-حجمی قیمت (VWAP)، میانگین قیمتی را نشان میدهد که یک دارایی در زمانی که قیمت و حجم آن در نظر گرفته شده، معامله شده است.
این شاخص ارزش واقعی دارایی را نشان میدهد. بنابراین، میتواند نشان دهد که دارایی با قیمت مناسب خریداری یا فروخته شده است.
تریدرها از VWAP برای حذف نویزها در بازار استفاده میکنند. بدین ترتیب، میتوانند از قیمتهایی که خریداران و فروشندگان مایل به معامله هستند مطلع شوند.
هنگامی که VWAP در حال افزایش است یا قیمت از خط VWAP عبور میکند، نشان میدهد که قیمتها در یک روند صعودی قرار دارند. در حالی که اگر VWAP در حال کاهش باشد یا قیمت از خط VWAP عبور کند، نشان میدهد که قیمتها روند نزولی دارند.
جمعبندی
حجم یک ابزار مفید برای مطالعه روندهاست و همانطور که میبینید، روشهای زیادی برای استفاده از آن وجود دارد. از دستورالعملهای اساسی میتوان برای ارزیابی قدرت یا ضعف بازار استفاده کرد. همچنین، برای بررسی اینکه آیا حجم حرکت قیمت را تأیید کرده یا نشان از وقوع یک بازگشت قیمت است، کمک میکند. از شاخصهای مبتنی بر حجم برای کمک به فرایند تصمیمگیری استفاده میشود. به طور خلاصه، در حالی که حجم یک ابزار دقیق نیست، اما گاهی اوقات میتوان با نگاه کردن به عملکرد قیمت، حجم و شاخص حجم، سیگنالهای ورود و خروج را تشخیص داد.
تجزیه و تحلیل شاخص های حجمی یک پارامتر تکنیکال بسیار مهم برای تریدرها و سرمایهگذاران است. شاخصهای حجم زیادی وجود دارند، اما ما برخی از رایجترین و محبوبترین آنها را مورد بحث قرار دادیم. تریدرها باید آنها را مطالعه کرده و برای بهبود معاملات خود به ابزارهای تجزیه و تحلیل خود اضافه کنند. برای آشنایی با سایر شاخصهای تحلیل تکنیکال میتوانید مطالب زیر را مطالعه کنید:
- آموزش تحلیل تکنیکال ؛ شاخصهای تکنیکال (بخش اول)
- آموزش تحلیل تکنیکال؛ شاخصهای مومنتوم (بخش دوم)
- آموزش تحلیل تکنیکال؛ شاخص های نوسانی (بخش سوم)
آیا شما در استراتژی معاملاتی خود از شاخصهای حجمی استفاده میکنید؟ کدامیک از این شاخصها به شما کمک کردهاند؟ اگر در این زمینه تجربیات یا پیشنهاداتی دارید میتوانید از طریق وب سایت کوین نیک مارکت با دوستانتان به اشتراک بگذارید. جهت اطلاع از انتشار تحلیل رمز ارزها نیز ما را در شبکههای اجتماعی اینستاگرام، تلگرام و توییتر دنبال کنید.