تحلیل تکنیکال بر پایه برخی فرضیات اساسی در رابطه با نحوه فعالیت بازار بنا شده است. پیش فرض های تحلیل تکنیکال نه تنها برای یک تحلیلگر تکنیکال، جامع هستند، بلکه در تحلیل تکنیکال به عنوان یک تئوری نیز جزء اصلیترین مؤلفههابه شمار میآیند. در فصل اول آموزش تحلیل تکنیکال به پیش فرض های اساسی تحلیل تکنیکال پرداختهایم.
به طور خلاصه، پیش فرض های تحلیل تکنیکال عبارتند از:
- نمودار قیمت گویای همه چیز است.
- قیمتها همیشه در قالب روندها حرکت میکنند.
- تاریخ همیشه خودش را تکرار میکند.
در ادامه هر کدام از این فرضیات را بررسی خواهیم کرد.
نمودار قیمت گویای همه چیز است
این جمله دقیقا به چه معناست؟
به طور خلاصه، فرضیه اول سعی دارد تمام دادههای فاندامنتال، سیاسی، کلان و خرد اقتصادی و همچنین مؤلفه ریسک یک سهام یا ارز دیجیتال را در قیمت فعلی بازار در هر دوره لحاظ کند.
تحلیلگران تکنیکال معتقدند که هرگونه اطلاعات فاندامنتال مربوط به یک سهم یا ارز دیجیتال معین، قبلاً در قیمت مربوطه لحاظ شده است. این بدان معنی است که هر چیزی که میتواند در کوتاه مدت روی قیمت تأثیر بگذارد، قبلاً حساب شده و بنابراین در آینده نزدیک تاثیری نخواهد داشت.
این فرضیه نتیجه میگیرد که قیمت بازار میتواند به شدت تحت تأثیر درک سرمایهگذار از عرضه و تقاضا و همچنین دید کلی اقتصادی در زمان تحلیل قیمت قرار گیرد.

بنابراین، میتوان فرض کرد که تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که قیمت فعلی بازار منعکس کننده کلیه اطلاعات مهمی است که تحلیلگران فاندامنتال به دنبال ارائه توضیحات کمی و کیفی برای آنها هستند.
این یکی از مهمترین دلایلی است که تحلیلگران تکنیکال روی فاکتورهای مرتبط با تغییر قیمت تمرکز نمیکنند، بلکه بیشتر به آنچه بازار بر اساس آن ارزشگذاری را انجام میدهد، توجه دارند.
در واقع، تحلیلگران تکنیکال فرض میكنند كه تمام سرمایهگذاران از قبل از همه چیز در مورد یک ارز دیجیتال مطلع هستند، زیرا هر آنچه كه بر قیمت تأثیر میگذارد از قبل با در نظر گرفتن تجزیه و تحلیل فاندامنتال در نظر گرفته میشود.
بنابراین، تنها چیزی که تحت تحلیل تکنیکال مورد مطالعه قرار میگیرد، حرکت قیمت است که تحت تأثیر نیروی عرضه و تقاضا در نمودارها نشان داده میشود.
قیمتها همیشه به صورت روند حرکت میکنند
قیمتها معمولاً در روندها حرکت میکنند، اگرچه برخی از نظریه پردازان استدلال میکنند که حرکت قیمتها به صورت تصادفی است. تصادفی بودن قیمت به ویژه با نظریه بازار کارا مرتبط است. این نظریه مبتنی بر این واقعیت است که بازارها کارا هستند و انتشار اطلاعات بلافاصله در سراسر بازار اتفاق میافتد.
با این وجود، در دنیای واقعی، این امر به دلیل تعدد عوامل هرگز به طور کامل قابل دستیابی نیست و در شکل واقعی آن هرگز کاملاً اتفاق نمیافتد.
به زبان ساده، هرچه یک بازار کاراتر باشد، اطلاعات سریعتر در بازار پخش میشوند و در نتیجه، تغییرات قیمت برای انعکاس این اطلاعات سریعتر اتفاق میافتد.

از منظر نمودار، این فرضیه نتیجه میگیرد که قیمتها در مقایسه با روند صاف و هموار بازارهای ناکارآمد، مشخصاً یک الگوی پلهای را دنبال میکنند.
با در نظر گرفتن این موضوع، قیمتها تنها میتوانند با سرعت انتشار اخبار در بازار تنظیم شوند. درک این نکته مهم است که میان اطلاعات موجود در بازار تفاوت ظریفی وجود دارد و سرمایهگذاران در واقع این اطلاعات را پردازش میکنند تا بر اساس آن منطقی عمل کنند.
به همین ترتیب، از آنجایی که سرمایهگذاران مختلف ریسکپذیری متفاوتی دارند، این فرضیه نتیجه میگیرد که واکنش سرمایهگذاران نسبت به این اطلاعات متفاوت بوده و سطح تصادفی بودن در بازار را افزایش میدهد.
افرادی که چندین سال سابقه فعالیت در بازار را داشتهاند میتوانند بین این عوامل تمایز قائل شوند و در نتیجه میدانند که کدام ارز دیجیتال یا سهام دارای روند خواهد بود و کدام یک نه.
تاریخ با گذشت زمان تکرار میشود
روانشناسی معامله و به طور کلی ماهیت انسان بر اساس عوامل عاطفی است.
غرور، حرص و آز، امید، عصبانیت، غم و خودخواهی همگی عواملی هستند که به اندازه زندگی عادی ما بر بازار نیز تأثیر میگذارند.

اگرچه برخی از سرمایهگذاران کاملاً مخالف ریسک کردن هستند و برخی دیگر ریسکپذیری بالایی دارند، همه این عوامل تأثیر بسزایی در روند تصمیمگیری یک تریدر دارند.
اگر تمام اهدافی را که میخواهید در استراتژی معاملاتی خود به دست بیاورید یادداشت کنید، متوجه خواهید شد که اکثر آنها به نوعی با سودآوری ارتباط دارند.
تکرار تاریخ خوب است یا بد؟
میتوان ادعا کرد که هر دو طرف این بحث نقاط قوت و ضعف متفاوتی دارند.
مهمترین عامل درک این موضوع این است که شما تنها شخصی نیستید که انگیزه کسب سود را دارید. همه معاملهگران تمایل دارند هر بار که با وضعیتی مشابه روبرو میشوند به یک شکل واکنش نشان دهند.
گرچه برخی از معاملهگران در برابر هر گونه اشتباه واکنش مثبت نشان داده و از اشتباهات خود درس میگیرند، سایرین تصمیم میگیرند بازار را ترک کنند و از این رو تعادلی از ورود و خروج تریدرها به بازار ایجاد میکنند.
در نتیجه، هر نسل از معاملهگران در بازار اتفاق نظر مشابهی دارند که در نهایت موجب میشود تاریخ همواره خودش را تکرار کند.
یکی دیگر از فاکتورهای مهم بازار که باید در نظر گرفته شود، این است که اکثر مردم هنگام معامله پیرو جمع هستند و هر کاری که اکثریت انجام دهند، همان کار را میکنند.
چگونه پیش فرض های تحلیل تکنیکال ما را به عنوان یک تریدر تحت تاثیر قرار میدهند؟
خیلی ساده است، احساسات ما به ما میگویند آنچه را که اکثر مردم انجام میدهند دنبال کنیم و در نتیجه تحت تأثیر اکثریت بازار هستیم.
این ایده «قاعده اکثریت» بر تفسیرهای معاملاتی تأثیر منفی گذاشته، زیرا تأثیرات نامطلوبی بر هر دو طرف خریدار و فروشنده، طبیعت بازار و نحوه واکنش معاملهگران نسبت به یک موقعیت معاملاتی میگذارد.
سپس، این موضوع با قضاوتهای ما در مورد جهتگیری قیمت در آینده و استقلال ما در تصمیمگیری در بازار ادامه مییابد.
در فصل بعدی که لینک آن را در زیر مشاهده میکنید، سراغ آشنایی با نمودارها و نحوه نمودارخوانی میرویم:
به نظر شما کدامیک از پیش فرض های تحلیل تکنیکال بیشتر در تحلیل شما درست بوده و به کار میروند؟ اگر مایل هستید تجربیات و نظرات خود را با دوستانتان به اشتراک بگذارید، میتوانید از طریق سایت کوین نیک مارکت اقدام کنید. شبکههای اجتماعی کوین نیک مارکت نیز در تلگرام، توییتر و اینستاگرام با انتشار قیمت روز ارزهای دیجیتال و اخبار مربوطه همراه شما هستند.