یکی از روشهای اصلی تحلیلگران تکنیکال برای پیشبینی قیمتها، شناخت الگوها و روند قیمتهاست. سادهترین راه برای تشخیص الگوها و روندها، استفاده از نمودارهاست. در واقع، استفاده از نمودارها به قدری شایع است که معمولاً به تحلیلگران تکنیکال، چارتیست (chartist) گفته میشود. در ابتدا، نمودارها با دست رسم میشدند، اما امروزه بیشتر نمودارها توسط رایانه ترسیم میشوند.
تحلیل تکنیکال نمودارها با استفاده از انواع مختلف نمودارها و سایر توابع نمودار، به شناسایی الگوها و روند بازار کمک میکند. تفسیر نمودارها ممکن است برای معاملهگران تازهکار دشوار باشد، بنابراین درک تحلیل تکنیکال ضروری است.
در فصل اول از آموزش تحلیل تکنیکال به پیش فرضها پرداختیم. در فصل دوم به سراغ نمودارها رفتهایم. انواع مختلف نمودارهای تحلیل تکنیکال مورد استفاده در معاملات ارزهای دیجیتال و سایر بازارهای معاملاتی را معرفی کردهایم و مبانی و کاربردهای این نوع نمودارها را توضیح دادهایم.
کاربرد انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال
نمودارها نمایش گرافیکی اطلاعات قیمت ارزهای دیجیتال یا هر کالای قابل معامله دیگری در طول زمان هستند. اغلب اوقات، چنین نمودارهایی حجم را نیز نشان میدهند. یکی از مزایای اصلی نمودارها این است که علاوه بر اینکه به تحلیلگر تکنیکال امکان میدهند تا به راحتی الگوها و روندها را تشخیص دهد، اطلاعات قیمت و حجم را در طول یک دوره به صورت مختصر ارائه میکنند. این اطلاعات حتی میتوانند توسط تحلیلگران فاندامنتال برای بررسی نحوه واکنش بازار به رویدادهای خاص مورد استفاده قرار گیرند. نوسانات بازار را نیز میتوان به راحتی از نمودارها دریافت. همچنین، نمودارها به تحلیلگران تکنیکال کمک میکنند تا در مورد نقاط ورود و خروج تصمیم بگیرند و اینکه در چه قیمتی معامله را متوقف کنند تا ریسک کمتری داشته باشد (کمک به گذاشتن استاپ لاس).
مقیاس نمودار: حسابی و لگاریتمی
بیشتر نمودارها قیمت را در محور عمودی و بازههای زمانی را در محور افقی نشان میدهند. نمودارها میتوانند در مقیاس حسابی یا لگاریتمی نمایش داده شوند. انواع نمودارها و مقیاس مورد استفاده بستگی به این دارد که تحلیلگر تکنیکال چه اطلاعاتی را مهمتر قلمداد کند و اینکه کدام نمودارها و مقیاسها به بهترین وجه این اطلاعات را نشان میدهند.
نمودار مبتنی بر مقیاس حسابی (یا مقیاس خطی) اختلاف قیمتها را با فواصل برابر نشان میدهد. بنابراین، اگر در یک نمودار فواصل قیمت به اندازه ۱۰ دلار باشد، یعنی در محور عمودی تمام فواصل برابر ۱۰ دلار خواهد بود. از این رو، در مقیاس حسابی، نمودار یک سهام ۱۰ دلاری که ۱۰ دلار افزایش داشته با نمودار یک سهام ۱۰۰ دلاری که ۱۰ دلار افزایش داشته، یکسان ترسیم میشود. اگرچه، درصد افزایش آنها با هم متفاوت است.
برای مثال، در نمودار زیر، قیمت از ۰/۶۴ دلار به ۱/۴۰ دلار یعنی ۰/۷۶ دلار افزایش یافته است. در یک بازه زمانی دیگر، قیمت از ۱/۵۲ دلار به ۲/۲۸ دلار یعنی همان ۰/۷۶ دلار افزایش یافته است. اما همان طور که ملاحظه میکنید، با اینکه میزان افزایش عددی به دلار یکسان است اما درصد افزایش متفاوت است. اولی ۱۱۹ درصد افزایش یافته، در حالی که دومی تنها ۵۰ درصد افزایش داشته است. در نمودار حسابی زیر، میزان افزایش برای هر دو یکسان نشان داده شده است؛ زیرا در مقیاس حسابی مبنای کار میزان افزایش عددی به دلار است نه درصد افزایش.

مقیاس لگاریتمی (که مقیاس نیمه لگاریتمی هم گفته میشود) به جای تفاوتهای مطلق، از درصد به عنوان واحد اصلی استفاده میکند. در نتیجه، فواصل در محور عمودی با هم یکسان نیستند. در مقیاس لگاریتمی، نمودار یک سهام ۱۰ دلاری که ۱۰ دلار افزایش یافته، بلندتر از نمودار سهام ۱۰۰ دلاری با افزایش ۱۰ دلاری است. زیرا درصد افزایش آنها با هم متفاوت است. اولی ۱۰۰ درصد افزایش یافته ولی دومی تنها ۱۰ درصد افزایش داشته است. از این رو، نمودار مبتنی بر مقیاس لگاریتمی، اطلاعات تغییر قیمت را با دقت بیشتری نسبت به نمودار حسابی، ارائه میدهد.
برای مثال، در نمودار زیر، مثال قبلی در نمودار لگاریتمی بررسی شده است. در اینجا چون مبنا درصد افزایش است، فواصل در محور عمودی یکسان نبوده، لذا میزان افزایش ۱۱۹ درصدی بیشتر از افزایش ۵۰ درصدی نشان داده میشود.

همچنین، نمودار لگاریتمی میتواند طیف وسیعی از قیمتها را نسبت به نمودار حسابی با همان اندازه پوشش دهد. با این حال، اگر دامنه قیمت نمایش داده شده در نمودار محدود باشد، تفاوت زیادی بین این دو مقیاس وجود ندارد.
بدین ترتیب، تفاوت بین مقیاس نمودار لگاریتمی و نمودار حسابی در محور عمودی یا همان محور y است. مقیاس حسابی فاصله مساوی بین واحدهای نمودار را نشان میدهد. از طرف دیگر، مقیاس لگاریتمی برای اندازهگیری فاصله قیمتها بر حسب درصد تنظیم شده است.
با این حساب، کدام سیستم مقیاسگذاری بهتری است؟ هر دو سیستم مزایا و معایب خاص خود را دارند. اولویت فرد تا حد زیادی به سبک تجزیه و تحلیل و بازه زمانی مورد استفاده بستگی دارد. معاملهگرانی که به دنبال گرفتن حرکات کوتاه مدت قیمت یا تجزیه و تحلیل دامنههای معاملاتی هستند، مقیاس حسابی را به خاطر خلوص قیمت ترجیح میدهند. تحلیلگران علاقهمند به روندها و تاریخچه قیمتهای طولانی مدت بیشتر مقیاس لگاریتمی را ترجیح میدهند.
توجه داشته باشید که مقیاس لگاریتمی بهتر است زمانی استفاده شود که قیمتها مقدار قابل توجهی به سمت بالا یا پایین حرکت کرده باشند. زمانی که تغییرات قیمت کمتر از ۱۰۰ درصد باشد، مقیاس حسابی و لگاریتمی تفاوت چندانی نخواهند داشت. اما زمانی که تغییرات بیش از ۱۰۰ درصد باشد و به ویژه در بازههای زمانی میان مدت و بلند مدت بهتر است از مقیاس لگاریتمی استفاده شود.
چند نوع نمودار وجود دارد؟
سه نمودار اصلی و متداول که توسط تحلیلگران تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرند عبارتند از نمودار خطی، نمودار میلهای و نمودار شمعی (کندل استیک).
همه این نمودارها با استفاده از دادههای قیمت ایجاد میشوند، اما دادهها را به روشهای مختلفی نمایش میدهند. در نتیجه، آنها انواع مختلفی از تحلیل تکنیکال را برای کمک به معاملهگران در تصمیمگیری آگاهانه در بازارهای فارکس، سهام، شاخصها، کالاها و ارزهای دیجیتال ارائه میدهند. در حالی که چندین نوع مختلف نمودار وجود دارد، این مقاله فقط سه مورد برتر را پوشش میدهد؛ زیرا این سه مورد بیشتر استفاده شده و در اکثر پلتفرمهای معاملات جهانی به کار میروند.

نمودار خطی
نمودارهای خطی سادهترین شکل نمودارها هستند که تغییرات قیمت را در یک بازه زمانی نشان میدهند. در این نوع نمودار، معمولاً فقط قیمت پایانی نمودار مشخص است که توسط یک نقطه نشان داده میشود. مجموعهای از این نقاط یک خط را تشکیل میدهد، از این رو، نام آن نمودار خطی است.
نمودار خطی معمولاً قیمتهای پایانی را نمایش میدهد و هیچ چیز دیگری وجود ندارد. هر قیمت پایانی در یک بازه زمانی به قیمت پایانی قبلی وصل شده تا خطی پیوسته ایجاد شود که دنبال کردن آن آسان باشد.
از آنجایی که نمودارهای خطی ساده هستند، مقایسه قیمت چندین ارزدیجیتال در یک نمودار آسانتر است. همچنین، نمودار خطی روندها را نیز نشان میدهد که همان شیب نمودار است.

این نوع نمودارها اغلب برای نمایش در رسانه، روزنامهها و بسیاری از مقالات وب مورد استفاده قرار میگیرند، زیرا درک آنها ساده و آسان است. نمودار خطی، اطلاعات کمتری نسبت به نمودارهای شمعی یا میلهای ارائه میدهد، اما برای مشاهده ساده بازار در یک نگاه بسیار مناسب است.
مزیت دیگر نمودار خطی این است که برخلاف نمودارهای میلهای و شمعی حرکات پرنوسان را نشان نمیدهد. از این رو، سادهتر به نظر میرسد. به این ترتیب، افراد مبتدی نیز میتوانند از این نمودار استفاده کنند.
با توجه به نمودار خطی که فقط قیمتهای بسته شدن را نشان میدهد، معاملهگران باتجربه همواره یک نمودار خطی را برای ترسیم قیمت بسته شدن روزانه یا شرایطی که تحلیلگر میخواهد موجهای فرعی را بدون نویز بررسی کند، در نظر میگیرند.
نمودار میلهای (HLOC)
یکی از ابزارهای اصلی تحلیل تکنیکال، نمودار میلهای است که در آن قیمت باز شدن (open)، بسته شدن (close)، بالاترین (high) و پایینترین قیمت (low) ارز دیجیتال روی میلههایی نشان داده شده که در یک بازه زمانی مشخص ترسیم میشوند.
نمودار میلهای بالاترین و پایینترین قیمت و قیمتهای باز و بسته شدن (HLOC) را برای هر بازه زمانی روی یک میله نشان میدهد. این میله یک خط عمودی است که بالاترین و پایینترین قیمت را مشخص میکند. خط افقی در سمت چپ میله قیمت باز شدن و خط افقی در سمت راست قیمت بسته شدن را نشان میدهد. منظور از قیمت باز شدن قیمتی است که در آن بازه زمانی، بازار افتتاح میشود.
معاملهگران با نمودارهای میلهای میتوانند الگوهای قیمتی را به راحتی مشاهده کنند. به عبارت دیگر، هر میله مجموعهای از ۴ قیمت برای یک روز یا دوره زمانی معین است که نوار قیمت نامیده میشود. برای شناسایی روندها، حمایت/مقاومت و نقاط ورود از این دادههای قیمت (HLOC) استفاده میشود.

از جمله مزایای این نمودار این است که جزئیات بیشتری را در اختیار معاملهگر قرار میدهد که به شناسایی سطوح کلیدی و دادههای دقیق و کامل کمک میکند.
رنگ میله، صعودی یا نزولی بودن آن را مشخص میکند. معمولاً رنگ سبز نشان دهنده آن است که قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت باز شدن است. رنگ قرمز نیز بالعکس بوده و به معنای نزول قیمت است.
شباهتهای بین این نوع نمودار و نمودار شمعی هنگامی که در کنار هم قرار بگیرند قابل تشخیص است، اما نمودار میلهای نمای تمیزتری از بازار ارائه میدهد. با حذف رنگها از نمودار، معاملهگران میتوانند روندهای بازار را سادهتر مشاهده کنند. تجربه مورد نیاز برای معاملهگران برای کار با این نمودار در حد متوسط است.
نمودار شمعی
نوع دیگری از نمودار مورد استفاده در تحلیل تکنیکال، نمودار شمعی است. به این دلیل که مؤلفه اصلی نمودار نشاندهنده قیمت، مانند یک شمع دارای یک بدنه (body) است و معمولاً یک خط از بالا و پایین آن امتداد دارد که به آن فتیله یا سایه (shadow) بالا و پایین گفته میشود. انتهای سایه فوقانی نشاندهنده بالاترین قیمت است، در حالی که سایه پایینی نشاندهنده پایینترین قیمت آن بازه زمانی است.
نمودار شمعی بر باز و بسته شدن قیمتها تأکید دارد. نمودار شمعی بالاترین و پایینترین قیمت و قیمت باز و بسته شدن (HLOC) را برای هر بازه زمانی برای هر شمع نشان میدهد. بدنه هر شمع نشان دهنده قیمت باز و بسته شدن است، در حالی که فتیله شمع (سایه) بالاترین و پایینترین قیمت برای هر بازه زمانی را نشان میدهد.
اینکه آیا بالای کندل نشان دهنده قیمت باز یا بسته شدن است، با رنگ بدنه کندل مشخص میشود. رنگ هر شمع به تنظیمات به کار رفته بستگی دارد، اما در بیشتر نمودارها از رنگهای سبز و قرمز به عنوان رنگهای پیش فرض استفاده میشود. اگر شمع سفید یا سبز باشد، کندل صعودی است. سیاه، قرمز یا هر رنگ تیره دیگر نشاندهنده نزولی بودن کندل است؛ یعنی قیمت بسته شدن پایینتر از قیمت باز شدن قرار دارد. بدین ترتیب، از روی رنگها، الگوی شمعها به راحتی قابل تشخیص است.
تکنیک تحلیل تکنیکال و تجربه مورد نیاز برای کار با نمودار شمعی همانند کار با نمودار میلهای است. (بستگی به اولویت معاملهگر دارد)
از مزایای کار با نمودار شمعی این است که به دلیل پر بودن بدنه کندل، نسبت به نمودارهای میلهای برای معاملهگران راحتتر است.
نمودار شمعی محبوبترین نوع نمودار مورد استفاده در تحلیل تکنیکال در بازار فارکس و ارزهای دیجیتال است، زیرا اطلاعات بیشتری را در اختیار معاملهگر قرار میدهد در حالی که مشاهده آن در یک نگاه آسان است.
با اینکه نمودار شمعی اطلاعاتی مشابه نمودار میلهای را نشان میدهد، الگوهای خاصی در نمودار شمعی بیشتر نمایان هستند. الگوهای شمعی توسط بدنه و سایههای کندل شکل میگیرند. این الگوها در دورههای کوتاه مدت بسیار مفید هستند و بیشتر در قله یک روند صعودی یا کف یک روند نزولی اهمیت پیدا میکنند؛ یعنی زمانی که الگوها اغلب نشاندهنده تغییر روند هستند. به عبارت دیگر، استفاده از الگوهای شمعی تنها در سطوح کلیدی حمایت و مقاومت معتبر هستند. در نتیجه، چنین الگوهایی در هر بخشی از نمودار قابل تفسیر نیستند. در فصل هفتم از آموزش تحلیل تکنیکال، با الگوهای شمعی بیشتر آشنا خواهیم شد.
چگونه میتوان نمودارهای تکنیکال را تجزیه و تحلیل کرد؟
به طور خلاصه، هر نمودار کاربرد خاص خود را دارد. با این حال، استفاده از آنها به تجربه تریدر، بازار مورد معامله و استراتژیهای مورد استفاده بستگی دارد. بنابراین، مهم است که با یک استراتژی آشنا باشید و سپس آن استراتژی را به طور دقیق پیادهسازی کنید. تجزیه و تحلیل نمودارها بر اساس استراتژی، ثبات در معاملهگری را فراهم میکند.
سؤالاتی که باید قبل از انتخاب نوع نمودار برای تحلیل تکنیکال از خودتان بپرسید عبارتند از:
- از چه استراتژی معاملاتی استفاده میکنید؟
- آیا این استراتژی، معاملات کوتاه مدت، میان مدت یا بلند مدت را هدف قرار داده است؟
پس از پاسخگویی به این سؤالات میتوانید نوع نمودار را با استفاده از اطلاعات ارائه شده انتخاب کنید.
در فصل سوم از آموزش تحلیل تکنیکال به مفهوم حجم معاملات در بازار ارز دیجیتال و تاثیر آن بر روند قیمت پرداختهایم:
شما در تحلیلهای خود از کدام نوع نمودار استفاده میکنید؟ در صورت تمایل برای به اشتراک گذاشتن تجربیات خود میتوانید از طریق وب سایت کوین نیک مارکت با ما در ارتباط باشید. شبکههای اجتماعی کوین نیک مارکت در تلگرام، توییتر و اینستاگرام نیز با اخبار روز ارزهای دیجیتال همراه شما هستند.