خط روند در تحلیل تکنیکال خطی ست که به راحتی قابل شناسایی است. تریدرها برای اتصال مجموعهای از قیمتها به یکدیگر یا نشان دادن تناسب دادهها، خط روند را روی نمودارها ترسیم میکنند. سپس از خط حاصله استفاده میکنند تا جهت حرکت قیمت را مشخص کنند.
همانطور که از نامش پیداست، خطوط روند سطوحی هستند که در تحلیل تکنیکال استفاده شده و میتوانند در امتداد یک روند ترسیم شوند تا بسته به جهت روند، حمایت یا مقاومت را نشان دهند. در واقع، خطوط روند را میتوان معادل مورب سطوح حمایت و مقاومت افقی در نظر گرفت.
خطوط روند به ما کمک میکنند تا افزایش عرضه و تقاضا را تشخیص دهیم. باید توجه داشت که تایم فریم و نکات مورد استفاده برای ترسیم خط روند از یک تریدر به تریدر دیگر متفاوت است. در این فصل درباره نحوه ترسیم خط روند و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال گفتهایم.
خط روند چیست؟
خط روند (Trendline) از مهمترین ابزارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال است. تحلیلگران به جای اینکه به عملکرد سابق یا سایر فاندامنتالها نگاه کنند، به دنبال روند حرکات قیمت هستند. خط روند به تحلیلگران تکنیکال کمک میکند تا جهت فعلی قیمتهای بازار را تعیین کنند. جمله معروفی در میان تحلیلگران تکنیکال وجود دارد که میگوید روند دوست شماست و شناسایی روند اولین قدم در انجام یک معامله خوب است.
برای ترسیم یک خط روند، یک تحلیلگر باید حداقل دو نقطه در نمودار قیمت و نقطه سوم را برای تایید در اختیار داشته باشد. برخی از تحلیلگران از تایم فریمهای مختلف مانند یک دقیقه یا پنج دقیقه استفاده میکنند. برخی دیگر از نمودارهای روزانه یا هفتگی استفاده میکنند. برخی از تحلیلگران نیز زمان را به طور کامل کنار میگذارند و ترجیح میدهند روندها را به جای فواصل زمانی بر مبنای نمودار تیک (tick chart- نموداری که مبتنی بر زمان نیست) تعیین کنند. از این رو، آنچه که کاربرد و جذابیت خطوط روند را جهانی کرده این است که میتواند بدون در نظر گرفتن مدت زمان، تایم فریم یا بازه مورد استفاده برای شناسایی روندها مورد استفاده قرار گیرد.
روند در تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال بر این اساس استوار است که قیمت در قالب روند حرکت میکند. این روند جهت کلی بازار است. روند نشان میدهد که عرضه و تقاضا در حال افزایش یا کاهش است. بازار در یک خط مستقیم حرکت نمیکند. مشخصه روند، یک سری سقف (high) و کف (low) است که به هر کدام از آنها که در واقع نقاط چرخش قیمت هستند، سویینگ (swing) نیز گفته میشود. در اینجا ما روند بر اساس حرکات قیمت را مورد بحث قرار دادهایم، اما روند میتواند با کمک میانگین متحرک و شاخصهایی مانند مکدی (MACD)، مقاومت نسبی (RSI) و میانگین جهتدار (ADX) نیز تعریف شود.
تشخیص روند
اولین قدم در ترسیم خط روند، آشنایی با انواع روند صعودی (uptrend)، نزولی (downtrend) و خنثی (sideway) است:
- در روند صعودی هر سقف از سقف قبلی بالاتر (higher high) و هر کف از کف قبلی بالاتر (higher low) است. در روند صعودی تقاضا زیاد و عرضه کم خواهد بود. معاملهگران در روند صعودی تمایل به خرید دارند.
- در روند نزولی هر سقف از سقف قبلی پایینتر (lower high) و هر کف از کف قبلی پایینتر (lower low) است. در روند نزولی عرضه زیاد و تقاضا کم خواهد بود. از این رو، در یک روند نزولی معاملهگران تمایل به فروش دارند.
- اگر کف و سقفها در فرمت روند صعودی یا نزولی قرار نگیرند، روند خنثی یا رنج در نظر گرفته میشود. روند خنثی در جایی اتفاق میافتد که قیمت در یک محدوده، بین دو خط روند موازی و اغلب افقی در حال نوسان است. در روند خنثی معمولاً کف و سقفها در یک کانال قیمتی قرار گرفته و قیمت در آن نوسان میکند. عرضه و تقاضا در یک روند خنثی برابر خواهد بود. معمولاً روند خنثی به منظور تثبیت قیمت (Consolidation) تشکیل میشود.

خط روند
کفهای بالاتر (higher lows) یک روند صعودی یا سقفهای پایینتر (lower highs) یک روند نزولی را میتوان از طریق خطی که به عنوان خط روند نامیده میشود به هم متصل کرد. برای تشکیل خط روند حداقل ۳ نقطه باید به هم متصل شوند.
خط روند یک هدف دوگانه دارد؛ ادامه یا برگشت. تا زمانی که نمودار قیمت خط روند را نشکسته باشد، آن روند ادامه دارد. به همین ترتیب، وقتی خط روند شکسته میشود، نشانگر معکوس شدن و برگشت روند است.
خط روند صعودی
یک خط روند صعودی دارای شیب مثبت است و با اتصال دو یا چند higher low شکل میگیرد. کف دوم باید بالاتر از کف اول باشد تا شیب خط روند مثبت باشد. توجه داشته باشید که حداقل سه نقطه باید به هم متصل شوند تا یک خط روند معتبر در نظر گرفته شود.
خطوط روند افزایشی به عنوان حمایت عمل میکنند و نشان میدهند که تقاضا حتی با افزایش قیمت نیز در حال افزایش است. افزایش قیمت همراه با افزایش تقاضا بسیار صعودی است و عزم زیادی از جانب خریداران را نشان میدهد. تا زمانی که نمودار قیمت بالای خط روند باقی بماند و به عبارتی خط روند از قیمت حمایت کند، روند صعودی معتبر خواهد بود. شکست نمودار قیمت به زیر خط روند صعودی نشان میدهد تقاضا ضعیف شده و تغییر روند قریبالوقوع است.
خط روند نزولی
خط روند نزولی شیب منفی دارد و با اتصال دو یا چند lower high شکل میگیرد. سقف دوم باید پایینتر از سقف اول باشد تا خط دارای شیب منفی باشد. توجه داشته باشید که حداقل سه نقطه باید به هم متصل شوند تا خط روند معتبر در نظر گرفته شود.
خطوط روند نزولی به عنوان مقاومت عمل میکنند و نشان میدهند که عرضه حتی با کاهش قیمت نیز در حال افزایش است. کاهش قیمت همراه با افزایش عرضه بسیار ناخوشایند است و نشاندهنده عزم جدی فروشندگان است. تا زمانی که نمودار قیمت زیر خط روند نزولی باقی بماند، روند نزولی معتبر خواهد بود. شکست نمودار قیمت به بالای خط روند نزولی نشان میدهد که عرضه در حال کاهش بوده و ممکن است تغییر روند قریبالوقوع باشد.

تفاوت بین خط روند و خط کانال
بیش از یک خط روند را میتوان در یک نمودار ترسیم کرد. معاملهگران معمولاً برای رسم کانالها، از خط روند متصل به سقفها و کفهای قیمتی استفاده میکنند. یک کانال، نمایشی بصری از حمایت و مقاومت در یک دوره زمانی است. کانالها از رسم خطوی موازی با خط روند به دست میآیند.
محدودیتهای خط روند
خط روند دارای محدودیتهایی است که در تمام ابزارهای نمودار مشترک است، از این جهت که با ثبت قیمتهای جدید باید دوباره تنظیم شود. یک خط روند گاهی اوقات به مدت طولانی ادامه خواهد داشت، اما در نهایت حرکت قیمت به قدری از آن منحرف میشود که باید به روزرسانی شود. علاوه بر این، تریدرها اغلب نقاط مختلف داده را برای اتصال انتخاب میکنند. به عنوان مثال، برخی از تریدرها از پایینترین کفها استفاده میکنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است فقط از پایینترین قیمت بسته شدن در یک تایم فریم استفاده کنند. در نهایت، خطوط روند در تایم فریمهای کوچکتر میتوانند به حجم حساس باشند. یک خط روند با حجم کم ممکن است به راحتی با افزایش حجم شکسته شود.
چگونه خط روند ترسیم کنیم؟
خطوط روند به عنوان راهی برای شناسایی حمایت یا مقاومتهای احتمالی، محبوبیت گستردهای پیدا کردهاند. اما سؤال این است که چگونه میتوان خط روند را ترسیم کرد؟
اولین چیزی که باید درباره ترسیم خط روند بدانید، این است که برای شروع حداقل به دو نقطه در نمودار قیمت نیاز دارید. بسته به روند صعودی یا نزولی، پس از مشخص شدن سقف یا کف دوم، میتوانید خط روند را ترسیم کنید.
به عنوان مثال، در نمودار زیر توجه کنید که دو نقطه اصلی وجود دارد که میتوانید خط روند را با آنها ترسیم کنید. پین بار صعودی در این نمودار علامت آن است که احتمالاً این روند حفظ خواهد شد. این امر به تریدرها فرصت میدهد تا خرید کنند. در فصلهای آینده با الگوهای شمعی بیشتر آشنا خواهیم شد.

۳ نکته کلیدی برای ترسیم صحیح خط روند
سه نکته کلیدی بسیار مهم برای ترسیم صحیح خطوط روند وجود دارد:
- قابل اعتمادترین خطوط روند همیشه در تایم فریمهای بالاتر به دست میآیند، بنابراین از تایم فریمهای بالا شروع کرده و سپس به سراغ تایم فریمهای پایینتر بروید.
- بیشتر خطوط روندی که ترسیم میشوند با سایههای بالا یا پایین کندلها همپوشانی دارند، اما مهم این است که خط روند ترسیم شده تا حد ممکن از میان بدنه کندلها عبور نکند.
- هرگز سعی نکنید که یک خط روند را متناسب کنید. اگر خط روندی متناسب با نمودار نیست، معتبر نبوده و بنابراین نباید ترسیم شود.
در ادامه هر کدام از این نکات کلیدی را با جزییات بیشتری بررسی میکنیم.
از تایم فریمهای بالاتر استفاده کنید
در بازار ارزهای دیجیتال، بهتر است تقریباً هر کاری را از تایم فریم روزانه شروع کنید و ترسیم خط روند نیز از این قاعده مستثنی نیست. البته، گاهی بد نیست که به تایم فریمهای هفتگی و ماهانه نیز نگاهی داشته باشید.
این امر ما را به یک قاعده بسیار مهم در مورد خطوط روند میرساند. هرچه یک خط روند زمان طولانیتری معتبر باشد، اهمیت آن نیز بیشتر میشود. خط روندی که بیش از دو سال معتبر باشد، همیشه مهمتر از سطحی است که تنها دو هفته اعتبار دارد.
در اینجا مثالی از یک خط روند در تایم فریم روزانه ترسیم شده است.
در نمودار روزانه بالا، پس از تشکیل کف بالاتر میتوانیم خط روند خود را ترسیم کنیم. توجه داشته باشید که چگونه بازار در سومین کف، یک پین بار صعودی تشکیل داده است. این یک نمونه کامل از یک فرصت خرید است که یک معاملهگر با استفاده از حمایت خط روند از نمودار قیمت به دنبال آن است.
تایم فریم دیگری که میتوانید از آن برای ترسیم خطوط روند استفاده کنید، تایم فریم هفتگی است. این بازه زمانی برای شناسایی اهداف احتمالی طی روند صعودی یا نزولی در تایم فریم روزانه بسیار مناسب است.
میتوان از یک خط روند هفتگی برای شناسایی یک هدف احتمالی در تایم فریم روزانه استفاده کرد. توجه داشته باشید که در تحلیل تکنیکال، روند را در تایم فریمهای بالا پیدا کرده و سپس نقاط ورود و خروج معامله را در تایم فریمهای پایینتر بررسی میکنیم.
خط روند و همپوشانی
یکی از سؤالات متداول در مورد ترسیم خطوط روند این است که آیا این خطوط باید از بالا/ پایین سایه کندل ترسیم شوند یا از قیمت باز/ بسته شدن (انتهای بدنه) کندل. پاسخ به این سوال به خط روند و سلیقه تریدر بستگی دارد.
بسیار کم پیش میآید که یک خط روند را پیدا کنید که کاملاً از بالا یا پایین سایهها عبور کند. به همین ترتیب، به ندرت میتوان یک خط روند را پیدا کرد که کاملاً از روی قیمت باز یا بسته شدن هر کندل عبور کند.
بیایید نگاهی به یک مثال بیاندازیم.

توجه داشته باشید که این خط روند کاملاً از روی سایهها یا بدنه هر کندل عبور نکرده و گاهی به صورت جزیی از داخل آنها رد شده است. این امر به این معنی نیست که این خط روند نامعتبر است. مهم این است که کندل هرگز بالاتر از این خط روند بسته نشود.
مهمترین قسمت هر خط روند این است که بیشترین برخورد را با نمودار قیمت داشته باشد بدون اینکه بدنه یک کندل بریده شود. اگر متوجه شدید که یک خط روند از میان بدنه یک کندل عبور میکند، احتمالاً آن خط روند معتبر نیست. اشکالی ندارد اگر یک خط روند قسمت کوچکی از سایه بالا یا پایین کندل را برش دهد. با این حال، به عنوان یک قاعده کلی، یک خط روند نباید بدنه یک کندل را قطع کند.
استفاده از سایه کندلها یا انتهای بدنه کندلها بستگی به سلیقه تریدر دارد. برخی تریدرها معتقدند که همه کندلها سایه ندارند، اما انتهای بدنه دارند. بنابراین، برای رسم خط روند از انتهای بدنه کندل استفاده میکنند.
در نظر داشته باشید خط روند هنگام اتصال انتهای بدنه کندلها، بدنه کندل را برش ندهد. گاهی اتفاق میافتد که خط روند بدنه شمع را برش میدهد اما نادر است. اگر چنین اتفاقی بیفتد، میتوانید آن خط روند را دیگر معتبر ندانید. البته لازم به ذکر است که گاهی حتی اگر خط روند بدنه کندل را برش دهد، میتواند برای استفاده در آینده معتبر باشد.
خط روند را با نمودار قیمت متناسب نکنید
این موضوع شاید رایجترین مشکلی است که تریدرها هنگام ترسیم خطوط روند با آن مواجه هستند. این مشکل که به آن برازش یا انطباق منحنی (curve fitting) گفته میشود، زمانی اتفاق میافتد که تریدر شروع به تلاش برای متناسب کردن خط روند در نمودار قیمت میکند.
همواره به خاطر داشته باشید که بهترین خطوط روند بارزترین آنها هستند. بنابراین، اگر یک خط روند متناسب با نمودار قیمت نیست، احتمالاً بهتر است به سراغ الگوی دیگری بروید.
سایر نکات مهم در رابطه با خط روند
اعتبار خط روند
در هندسه برای رسم خط به ۲ نقطه نیاز است. در تحلیل تکنیکال، برای ترسیم خط روند به ۳ نقطه نیاز دارید. هر چقدر خط روند با نقاط بیشتری برخورد داشته باشد، معتبرتر خواهد بود. در واقع، هرچه از نقاط بیشتری برای ترسیم خط روند استفاده شود، سطوح حمایت یا مقاومت نشان داده شده توسط خط روند اعتبار بیشتری خواهند داشت. یافتن بیش از ۲ نقطه برای رسم خط روند گاهی دشوار است. اگرچه خط روند جنبه مهمی در تحلیل تکنیکال دارد، ترسیم خطوط روند در هر نمودار قیمت همیشه امکانپذیر نیست. گاهی اوقات کفها یا سقفها با هم مطابقت ندارند و بهتر است بر انجام آن اصرار نکنید. قانون کلی در تحلیل تکنیکال این است که برای ترسیم خط روند دو نقطه لازم است و نقطه سوم اعتبار آن را تأیید میکند.
هر خط روندی پس از برخورد سوم، به عنوان یک خط حمایت معتبر در نظر گرفته میشود. اعتبار این خط روند پس از برخورد چهارم حتی بیشتر نیز میشود. تا زمانی که نمودار قیمت خط روند را نشکند، روند معتبر خواهد ماند. شکست خط روند توسط نمودار قیمت نشاندهنده قریبالوقوع بودن تغییر روند است.
فاصله نقاط در خط روند
کفهای قیمتی که برای تشکیل یک خط روند صعودی و سقفهایی که برای رسم یک خط روند نزولی به کار میروند نباید فاصله خیلی زیادی با هم داشته یا خیلی به هم نزدیک باشند. بهترین فاصله بستگی به تایم فریم، درجه حرکت قیمت و اولویتهای شخصی دارد. اگر کفها (سقفها) خیلی نزدیک به هم باشند، ممکن است اعتبار آنها زیر سؤال برود. اگر فاصله آنها از هم زیاد باشد، رابطه بین دو نقطه ممکن است مورد تردید باشد. یک خط روند ایدهآل از کفها (سقفهای) با فاصله نسبتاً یکنواخت تشکیل شده است. خط روند نمودار زیر نشاندهنده کفهای قیمتی با فاصله مناسب است.
در مثال زیر، به نظر میرسد که سقف دوم برای یک خط روند معتبر به سقف اول خیلی نزدیک است. بنابراین، بهتر است برای رسم خط روند از نقطه ۲ شروع کرده و آن را امتداد دهیم.

زاویه خط روند
با افزایش شیب یک خط روند، اعتبار سطح حمایت یا مقاومت کاهش مییابد. یک خط روند با شیب زیاد از یک افزایش (کاهش) شدید طی یک دوره کوتاه مدت حاصل میشود. خط روند ایجاد شده از چنین حرکات شارپی حتی اگر با سه نقطه به ظاهر معتبر شکل گرفته باشد، بعید است که حاکی از سطح حمایت یا مقاومت معنیداری باشد.
شیب خط روند باید بین ۳۰ درجه تا ۴۵ درجه باشد تا برای مدت زمان طولانیتر حفظ شود. اگر شیب بیش از ۴۵ درجه باشد، حرکات قیمت نمیتواند مومنتوم یا شتاب خود را حفظ کند.
در یک روند صعودی، حتی اگر فاصله بین نقاط مناسب، اما شیب خط روند زیاد باشد، آن را ناپایدار کرده و قیمت به احتمال زیاد افت خواهد کرد. با این حال، تلاش برای زمانبندی افت قیمت یا واکنش پس از شکسته شدن روند کار دشواری است. مقدار دادههای نمایش داده شده و اندازه نمودار نیز میتواند بر زاویه یک خط روند تأثیر بگذارد. هنگام ارزیابی اعتبار و پایداری یک خط روند، به خاطر داشته باشید که نمودارهای کوتاه و گسترده نسبت به نمودارهای باریک و بلند، دارای خطوط پرشیب کمتری هستند.
خط روند داخلی
به نظر میرسد که گاهی اوقات امکان ترسیم خط روند وجود دارد، اما نقاط با هم مطابقت ندارند. ممکن است کف یا سقف قیمت هماهنگ نباشند، شیب خط زیاد بوده یا نقاط خیلی بهم نزدیک باشند. اگر بتوان یک یا دو نقطه را نادیده گرفت، میتوان یک خط روند مناسب را رسم کرد. بخاطر نوسانات موجود در بازار، قیمتها ممکن است بیش از حد واکنش نشان داده و جهشهایی ایجاد کنند که سقفها و کفها را از شکل طبیعی روند خارج کنند. یک روش برای مقابله با واکنشهای بیش از حد، ترسیم خطوط روند داخلی است که این افزایش قیمتها را تا حد معقول نادیده میگیرد.
نمودار زیر یک خط روند داخلی را نشان میدهد که با نادیده گرفتن جهش قیمت شکل میگیرد. همان طور که ملاحظه میکنید، خط روند خاکستری با استفاده از سقف شماره ۱ ترسیم شده که تمامی سقفها را در بر نمیگیرد و از میان نمودار قیمت عبور میکند. اما با نادیده گرفتن سقف شماره ۱ (فلش قرمز) میتوان خط روند آبی را ترسیم کرد که قلههای بیشتری را دربر گرفته و با تعداد نقاط بیشتری برخورد داشته است.

خلاصهای از مراحل ترسیم خط روند
وقتی روی نمودار خط روند میکشید باید از ترسیم خطوط زیاد خودداری کنید، زیرا بهتر است نمودار را تمیز نگه داشته و زیاد آن را شلوغ نکنید. در نمودارهای تمیز به راحتی میتوان سیگنالهای احتمالی برای خرید و فروش را تشخیص داد.
سؤال این است که کدام خط روند مهم است و از کدام یک میتوانید چشمپوشی کنید؟
در مراحل ترسیم بهترین خط روند، این نکات را رعایت کنید:
- فقط سویینگها (برگشتهای) اصلی کف و سقف را پیدا کنید و سویینگهای جزئی را نادیده بگیرید. برای یافتن سویینگهای مهم میتوانید از میانگین متحرک ۱۷ روزه کمک بگیرید.
- از خط روند استفاده کنید و دو کف یا دو سقف اصلی را بهم متصل کنید.
- هنگام اتصال، سعی کنید بدنه کندل را قطع نکنید.
- اگر سویینگ دیگری تشکیل شد، خط روند خود را امتداد دهید تا با آن نقطه برخورد کند. برای دستیابی به بهترین خط روند باید به دنبال تعداد برخوردهای بیشتر با نقاط سویینگ باشید.
- از تایم فریم بالاتر مانند تایم فریم روزانه استفاده کنید.
- اگر روند متناسب نمودار نیست سعی نکنید آن را با نمودار متناسب کنید.
مقیاس نمودار
به نظر میرسد هنگامی که قیمتها با استفاده از مقیاس لگاریتمی نمایش داده میشوند، خطوط روند وضعیت بهتری دارند. این امر به ویژه هنگامی که خطوط روند طولانیمدت ترسیم میشوند یا تغییرات زیادی در قیمت وجود دارد، صادق است. بیشتر نرمافزارهای رسم نمودار به کاربران امکان میدهند مقیاس را به صورت حسابی یا لگاریتمی تنظیم کنند.
در نمودار زیر، در مقیاس حسابی، دو خط روند برای همگام شدن با نمودار قیمت رسم شده است. در حالی که در مقیاس لگاریتمی، یک خط روند به صورت کاملاً یکنواخت از نمودار قیمت حمایت کرده است. این مورد به ویژه در شکستهای جعلی (false breakout) که ممکن است معاملهگران را به اشتباه بیندازد اهمیت زیادی دارد. در مقیاس لگاریتمی معمولاً شکستهای جعلی نمایش داده نشده و فرم یکنواختتری از نمودار نشان داده میشود.

استفاده از خط روند برای تشخیص برگشتهای احتمالی
در اینجا قصد داریم راهی را به شما نشان دهیم که از خطوط روند برای تعیین قدرت یک روند استفاده کنید. به علاوه، این روش میتواند به شما کمک کند نقاط برگشت احتمالی را در بازار تشخیص دهید.
تا اینجا میدانید که میتوان از یک خط روند برای شناسایی فرصتهای احتمالی خرید یا فروش استفاده کرد. اما این امر تا زمانی صادق است که بازار به خط روند به عنوان حمایت یا مقاومت احترام بگذارد. بنابراین اگر بازار دیگر به آن سطح احترام نگذارد چه اتفاقی میافتد؟
در مثال زیر، بازار حمایت خط روند را شکسته و سپس همان خط روند را به عنوان مقاومت جدید مجدداً تست کرده است.

در این نمودار روزانه میبینیم که خط روند برای مدتی معتبر بوده است. با این وجود، هنگامی که بازار حمایت خط روند را شکست، به سرعت حمایت قبلی را به عنوان مقاومت جدید دوباره آزمایش کرد. این بازآزمایی به تریدرها فرصت فروش میدهد تا طی چند روز آینده با فروش خود سود قابل توجهی به دست آورند.
نکتهای که باید در مورد استفاده از خطوط روند به این روش در نظر بگیرید، این است که وقتی یک خط روند تمیز با سه یا تعداد بیشتری برخورد داشته باشید، بهترین عملکرد را دارد. هرچه خط روند آشکارتر و واضحتر باشد، این استراتژی بهتر عمل خواهد کرد.
از این استراتژی میتوانیم برای شناسایی یک برگشت قیمت صعودی نیز استفاده کنیم.
این یک روش فوقالعاده برای استفاده از خطوط روند برای شناسایی چرخشهای احتمالی در بازار است. بدون شک یکی از بهترین راهها برای بهرهگرفتن از حرکات بزرگ با تغییر جهت بازار همین است.
اصل بادبزن
اصل بادبزن بر اساس استفاده از چندین خط روند برای قضاوت در مورد یک تغییر بزرگ در بازار است. الگوی بادبزن در نگاه اول در نمودار بسیار شلوغ به نظر میرسد، اما میتواند الگوهای نامرتب و واضح را روشن کند. الگو یا اصل بادبزن نام خود را به خاطر شباهت آن به بادبزن گرفته است. طبق این اصل، باید حداقل سه خط روند وجود داشته باشد که شامل حرکات قیمت است. منشأ این خطوط روند باید از یک سقف یا کف قیمتی قابل توجه حاصل شده باشد.

چگونه خطوط بادبزنی را ترسیم کنیم؟
اصل بادبزن استفاده از تحلیل تکنیکال برای شناسایی ۳ خط روند را توصیف میکند. همانطور که گفتیم، این اصل روی ۳ خط روند متمرکز است. برای این کار باید الگویی را پیدا کنید که به صورت زیگزاگ ۳ خط را تشکیل میدهد. به نحوی که این سه خط در کنار هم مانند یک بادبزن باشند.
مثلاً در یک روند نزولی، قیمت در ابتدا خط روند اول را شکسته و یک سقف خارج از روند اصلی ایجاد میکند. از این سقف و نقطه آغاز روند نزولی اولیه استفاده میکنیم تا خط روند دوم را در نمودار ترسیم کنیم. خط روند دوم نیز توسط نمودار قیمت شکسته میشود. با استفاده از این سقف قیمت و نقطه آغاز روند اولیه صعودی، خط روند سوم کشیده میشود. بدین ترتیب سه خط روند به صورت بادبزنی رسم خواهند شد.
هر یک از این خطوط به عنوان حمایت یا مقاومت عمل میکنند. حرکات قیمت، سطح بادبزن بعدی را ایجاد میکند. هنگامی که قیمت خط روند اول را میشکند، برای تست آن به عنوان حمایت به همان سطح اصلاح میشود. در مورد دو خط روند بعدی نیز به عمین ترتیب عمل میشود.
دو نوع خط بادبزنی وجود دارد:
- اگر روند صعودی باشد، خطوط بادبزنی آن نزولی است.
- اگر روند نزولی باشد، خطوط بادبزنی صعودی است.

استراتژی ترید با استفاده از اصل بادبزن
از آنجایی که اصل بادبزن از سه خط روند تشکیل شده، شکست خط روند سوم نقطه معاملاتی خواهد بود. قبل از شکست سوم، الگوی بادبزن این شکست را تأیید کرده است. به یاد داشته باشید که شکسته شدن خط روند سوم معمولاً نشانگر تغییر روند است.
وقتی این الگو را در نمودار پیدا کردید، پس از شکسته شدن خط روند سوم، این امکان را خواهید داشت که در جهت شکست خط روند ترید کنید. مراحل ترید با استفاده از اصل بادبزن به صورت زیر است:
۱. تأیید الگوی نمودار بادبزن
تأیید الگوی بادبزن با شناسایی سه سطح بادبزنی در نمودار شروع میشود.
این مرحله زمانی شروع میشود که سطح اول از سطح دوم عبور میکند و سپس با ایجاد سطح سوم به پایان میرسد. هنگامی که بتوانید هر سه خط روند بادبزنی را ترسیم کنید، الگوی بادبزن را خواهید داشت.
با این حال، این کار برای تأیید این الگو کافی نیست. تأیید واقعی زمانی حاصل میشود که قیمت، خط روند سوم را بشکند. به این ترتیب، هرگونه فعالیت باید پس از عبور قیمت از خط سوم بادبزنی انجام شود.
۲. ورود به ترید با الگوی بادبزن
ورود به ترید پس از شکست خط روند سوم صورت میگیرد. معاملهای که انجام میدهید بسته به جهت صعودی یا نزولی بودن حرکت قیمت باید به صورت لانگ یا شورت باشد.
۴. قرار دادن استاپ لاس در ترید با اصل بادبزن
شما همیشه باید از ترید خود با گذاشتن استاپ لاس محافظت کنید. بهترین نقطه برای گذاشتن استاپ لاس در روند نزولی زیر پایینترین کف و در روند صعودی بالاتر از بالاترین سقف است.
آیا ترید با اصل بادبزن سودمند است؟
بله، به گفته تریدرهای باتجربه، اصل بادبزن تشخیص روند معکوس را آسان میکند. خصوصاً اگر ترجیح میدهید براساس اطلاعات جامع پیشبینی کنید. معمولاً اعتماد به الگوها برای تشخیص برگشت روند دشوار است. به نظر میرسد اصل بادبزن یک شاخص فنی فوقالعاده برای این کار باشد.
جمعبندی
خطوط روند میتوانند بینش خوبی ارائه دهند، اما اگر به طور نامناسب استفاده شوند، ممکن است سیگنالهای نادرستی نیز تولید کنند. سایر موارد، مانند سطوح حمایت و مقاومت افقی، شاخصها، الگوها و حجم معاملات نیز باید برای تأیید شکسته شدن خط روند استفاده شوند.
گرچه خطوط روند به یک جنبه بسیار محبوب تحلیل تکنیکال تبدیل شدهاند، اما آنها صرفاً ابزاری برای ایجاد، تحلیل و تأیید یک روند هستند. شکست یک خط روند نباید ابزار قضاوت نهایی باشد، بلکه باید صرفاً به عنوان هشداری مبنی بر قریب الوقوع بودن تغییر روند باشد. با استفاده از شکست خط روند، سرمایهگذاران و معاملهگران میتوانند به سایر سیگنالهای تأیید برای تغییر احتمالی روند توجه بیشتری داشته باشند. در فصلهای آینده که به زودی منتشر خواهند شد، درباره دیگر عناصر مهم برای یک تحلیل تکنیکال بینقص صحبت خواهیم کرد.
در فصل بعدی و پنجم آموزش تحلیل تکنیکال (که لینکش را در زیر میبینید) از حمایتها و مقاومتها در تحلیل تکنیکال گفتهایم:
شما برای ترسیم خط روند به چه نکاتی توجه میکنید؟ آیا میتوانید خط روند را به درستی رسم کرده و از آن برای معاملات خود استفاده کنید؟ تجربیات خود را از طریق وب سایت کوین نیک مارکت با ما و دوستانتان به اشتراک بگذارید. همچنین، میتوانید کوین نیک مارکت را در شبکههای اجتماعی اینستاگرام، توییتر و تلگرام دنبال کنید تا ضمن اطلاع از قیمت روز ارزهای دیجیتال در جریان اخبار آن نیز قرار بگیرید.