تریدرها علاوه بر مطالعه در مورد الگوهای شمعی، میتوانند از منابع بیشمار شاخصهای تکنیکال استفاده کنند تا در تصمیمگیریهای معاملاتی به آنها کمک کنند. شاخصهای تکنیکال (اندیکاتورها) سیگنالهای ابتکاری یا مبتنی بر الگوها هستند که توسط قیمت، حجم یا قراردادهای باز مورد استفاده تریدرها تولید میشوند.
شما در معاملات ارزهای دیجیتال و هر دارایی دیگری میتوانید از تحلیل تکنیکال به عنوان بخشی از استراتژی خود استفاده کنید و این امر شامل مطالعه شاخصهای تکنیکال مختلف نیز هست. شاخصهای تکنیکال محاسبات ریاضی هستند که به صورت خطوط در نمودار قیمت ترسیم شده و میتوانند به تریدرها در شناسایی سیگنالها و روندها کمک کنند.
تحلیلگران تکنیکال با تجزیه و تحلیل دادههای گذشته، از شاخصها برای پیشبینی حرکت قیمت در آینده استفاده میکنند. نمونههایی از شاخصهای تکنیکال رایج عبارتند از میانگین متحرک، شاخص قدرت نسبی (RSI)، شاخص جریان پول (MFI)، استوکستیک، واگرایی/همگرایی میانگین متحرک (MACD) و باندهای بولینگر.
نحوه عملکرد شاخصهای تکنیکال
تحلیل تکنیکال یک دانش است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی با تجزیه و تحلیل روندهای آماری حاصل از فعالیتهای معاملاتی مانند حرکت قیمت و حجم مورد استفاده قرار میگیرد. بر خلاف تحلیلگران فاندامنتال که سعی میکنند ارزش ذاتی یک دارایی یا ارز دیجیتال را بر اساس دادههای مالی یا اقتصادی ارزیابی کنند، تحلیلگران تکنیکال بر الگوهای حرکت قیمت، سیگنالهای معاملاتی و سایر ابزارهای تحلیلی تمرکز میکنند تا قدرت یا ضعف یک دارایی را ارزیابی کنند.
شاخصهای تکنیکال که به عنوان «تکنیکال» نیز شناخته میشوند، روی دادههای معاملاتی مانند قیمت، حجم و قراردادهای باز تمرکز میکنند، نه اصول اولیه یک معامله، مانند درآمد، بازده یا حاشیه سود. شاخصهای تکنیکال معمولاً توسط معاملهگران فعال استفاده میشوند، زیرا برای تجزیه و تحلیل حرکتهای کوتاه مدت قیمت طراحی شدهاند، اما سرمایهگذاران بلند مدت نیز ممکن است از این شاخصها برای شناسایی نقاط ورود و خروج استفاده کنند.
انواع شاخصهای تکنیکال

دو نوع عمده از شاخصهای تکنیکال وجود دارد:
- شاخصهای پوششی (Overlays): شاخص پوششی یک تکنیک اساسی تحلیل تکنیکال و معاملاتی است که شامل همپوشانی یک روند بر روند دیگر است. این شاخصهای تکنیکال از مقیاسهای مشابه با قیمتها استفاده کرده و معمولاً روی نمودار قیمت ترسیم میشوند. از آنجایی که این شاخصها با نمودار قیمت همپوشانی دارند به آنها پوششی یا همپوشان گفته میشود. به عنوان مثال، میتوان به میانگین متحرک و باندهای بولینگر اشاره کرد.
- شاخصهای نوسانساز (Oscillators): یک شاخص اسیلاتور فاصله دو نقطه را روی یک نمودار تحلیل تکنیکال به منظور ردیابی مومنتوم (یا عدم وجود آن) اندازهگیری میکند. این شاخصهای تکنیکال بین یک حداقل و حداکثر در نمودار نوسان کرده و بر مومنتوم بازار تمرکز میکنند. این شاخصها معمولاً در بالا یا پایین نمودار قیمت ترسیم میشوند. نمونهها شامل استوکستیک، MACD یا RSI هستند.
تریدرها و سرمایهگذاران با استفاده از اسیلاتورها، نوسانات و بازگشت قیمتها را در بازارهای خنثی تعریف میکنند، زیرا آنها در محدوده مشخصی حرکت میکنند.
در بسیاری از موارد، تحلیلگران تکنیکال استفاده از اسیلاتورهای متعدد در یک نمودار واحد را زائد میدانند، زیرا اسیلاتورها از نظر فرمول ریاضی، عملکرد و ظاهر خود شباهت قابل توجهی به هم دارند.
تریدرها اغلب هنگام تجزیه و تحلیل داراییها و از جمله ارزهای دیجیتال از شاخصهای تکنیکال مختلفی استفاده میکنند. با وجود هزاران گزینه مختلف، تریدرها باید شاخصهایی را انتخاب کنند که برای آنها مناسبتر است و با نحوه کار آنها آشنا باشند. همچنین، تریدرها ممکن است شاخصهای تکنیکال را با الگوهای نموداری ترکیب کنند. شاخصهای تکنیکال را میتوان با توجه به ماهیت کمی آنها در سیستمهای معاملاتی خودکار نیز به کار برد.
در واقع، شاخصها سنگ بنای تحلیل تکنیکال هستند و نقش مهمی در ارائه و تأیید سیگنالهای ورود و خروج در سیستمهای معاملاتی دارند. شاخصهای تکنیکال را میتوان در دو دسته عمده دیگر نیز جای داد:
- شاخصهای پیشرو (leading): شاخص پیشرو یک سیگنال پیشبینی است که حرکت قیمت در آینده را پیشبینی میکند. به عبارت دیگر، این شاخصها احتمال تغییر روند را از قبل نشان میدهند. این شاخص شرایط فعلی بازار را میسنجد تا نشان دهد در آینده رخ دادن چه اتفاقی محتمل است. بیشتر شاخصهای پیشرو مومنتوم قیمت را در یک دوره زمانی معین ارزیابی میکنند. برخی از شاخصهای برجسته و محبوب عبارتند از شاخص کانال کالا (CCI)، شاخص قدرت نسبی (RSI)، اسیلاتور استوکستیک و٪ R ویلیامز.
- شاخصهای متأخر (lagging): این شاخصها پشت سر قیمت حرکت کرده و معمولاً شاخصهای دنبالکننده (تعقیب کننده) روند هستند؛ یعنی به روندهای گذشته نگاه کرده و مومنتوم را نشان میدهند. این شاخصها بر اساس دادههای اخیر قیمت ارزیابی خود را انجام میدهند. مانند میانگینهای متحرک (MA) و همگرایی/واگرایی میانگین متحرک (MACD). شاخصهای متأخر تنها پس از تغییر حرکت قیمت تغییر میکنند و بنابراین تأخیر دارند.
معمولاً شاخصهای پیشرو بهتر از شاخصهای متأخر در نظر گرفته میشوند، زیرا جهت احتمالی حرکت قیمت را قبل از وقوع پشبینی میکنند. با این حال، ماهیت پیشبینی آنها لزوماً صحت یا اعتبار آنها را افزایش نمیدهد.
شاخصهای پیشرو معمولاً همراه با شاخصهای متأخر استفاده میشوند. وقتی از این دو نوسان ساز (پیشرو و متأخر) با هم استفاده میشود، اطلاعات دقیقتری از احساسات بازار ارائه میشود و به پیشبینی بهتر حرکت احتمالی قیمت کمک میکند.
همچنین، شاخصها جنبههای مختلف عملکرد بازار را بدون در نظر گرفتن این که پیشرو هستند یا متأخر، ارزیابی میکنند. علاوه بر این، بسته به نحوه محاسبه، شاخصها میتوانند در بالا و پایین یک خط صفر نوسان کنند. اینها را شاخصهای نوسانی (اسیلاتورها) مینامند. انواع دیگر شاخصها میتوانند شاخصهای روند، شاخصهای مومنتوم و شاخصهای حجمی باشند. انواع مختلف شاخصها اغلب میتوانند با یکدیگر متناقض باشند، زیرا برخی از آنها برای بازارهای رونددار مناسبترند، در حالی که برخی دیگر برای بازارهای خنثی مناسب هستند.
مهم است که قبل از استفاده از یک شاخص، آنچه را که ارزیابی میکند، نحوه محاسبه و واکنش آن نسبت به تغییرات قیمت را درک کنید. وقتی بدانید یک شاخص چگونه کار میکند و چگونه در برابر تغییرات قیمت واکنش نشان میدهد، در معاملات خود عملکرد بهتری خواهید داشت.
شاخصهای روند
در تحلیل تکنیکال، هدف اصلی یک شاخص روند این است که به صورت عینی جهت روند را با هموار کردن ماهیت نوسانی حرکات قیمت مشخص کند. این شاخصهای تکنیکال جهت و قدرت یک روند را با مقایسه قیمتها با یک خط پایه تعیین میکنند. طیف وسیعی از شاخصهای مختلف روند وجود دارند که میتوانند برای تحلیل تکنیکال استفاده شوند. این شاخصها معمولاً شاخصهای متأخر هستند، زیرا معمولاً بر اساس حرکات قبلی قیمت شکل میگیرند. بنابراین، این شاخصها بیشتر از آنکه قیمت را هدایت کنند، پشت سر آن حرکت میکنند. برخی از شاخصهای روند مانند MACD قدرت روند را هم اندازهگیری میکنند.
بیشترین شاخص مورد استفاده در این دسته، میانگین متحرک (MA) است. سایر شاخصهای محبوب روند شامل شاخص حرکت جهتدار میانگین (ADX)، پارابولیک SAR، اسیلاتور قیمت، زیگ زاگ و خطوط روند هستند. این شاخصها به طور گستردهای برای توسعه سیستمهای معاملاتی دنبالکننده روند استفاده میشوند.
به عنوان یک قاعده کلی، بهتر است شاخصهای روند در بازههای زمانی بند مدت استفاده شوند زیرا نشانه واضحتری از یک روند خواهند بود. با این حال، برای یک اسیلاتور یک دوره کوتاه مدت ترجیح داده میشود، زیرا یک اسیلاتور کوتاه مدت نسبت به تغییرات قیمت حساستر بوده و نقاط عطف را سریعتر مشخص میکند.
شاخصهای مومنتوم
شاخصهای مومنتوم برای تعیین میزان شدت تغییر قیمت یک دارایی مفید هستند. این شاخصها به جای تغییر قیمت، سرعت و نرخ تغییر قیمت را ترسیم میکنند و معمولاً از دسته شاخصهای پیشرو و نوسانی هستند. برخی از این شاخصها، مانند اسیلاتور استوکستیک (stochastic) و شاخص قدرت نسبی (RSI)، دارای مرز بالا و پایین (معمولاً ۱۰۰ و۱۰۰-) هستند، در حالی که برخی دیگر، مانند شاخص کانال کالا (CCI) دارای مرز تعیین شده نیستند.
دیگر شاخصهای محبوب مومنتوم عبارتند از اسیلاتور مومنتوم Chande، شاخص MASS، شاخص مومنتوم (MTM)، شاخص مومنتوم نسبی و٪ R ویلیامز.
شاخصهای نوسانی
نوسان سازها (اسیلاتورها) معمولاً شاخصهای مهمی هستند که در تجزیه و تحلیل داراییهایی که در روند خنثی (یعنی بدون روند) معامله میشوند، کاربرد دارند. همچنین، میتوانند برای شناسایی زمان افزایش احتمال تغییر روند استفاده شوند. بنابراین، زمانی که قیمت در یک الگوی افقی قرار میگیرد، اسیلاتورها بیشترین سود را دارند. این شاخصهای تکنیکال بدون در نظر گرفتن جهت، میزان حرکت قیمت را اندازهگیری میکنند. اسیلاتورها بین مناطق خرید بیش از حد (overbought) یا فروش بیش از حد (oversold) بالا و پایین میروند و نقاط عطف احتمالی را نشان میدهند، زیرا شرایط خرید بیش از حد و فروش بیش از حد به ترتیب با یافتن سطوح ناپایدار خوش بینی و بدبینی برای یک دارایی برابر است. علاوه بر این، اسیلاتورها در دسته شاخصهای پیشرو قرار داشته و به همین دلیل است که آنها در بازارهای رونددار مفید نیستند.
چندین اسیلاتور وجود دارد که میتوان از آنها برای تجزیه و تحلیل داراییهای بدون روند استفاده کرد که اسیلاتور استوکستیک یکی از محبوبترین آنهاست. سایر اسیلاتورها شامل شاخص قدرت نسبی (RSI)، نرخ تغییر و غیره هستند. هر اسیلاتور دارای مجموعهای از نقاط مرجع است که در صورت منحرف شدن بیش از حد قیمت از محدوده عادی خود، سیگنالهای ورود و خروج را صادر میکند.
شاخصهای حجم
این شاخصهای تکنیکال قدرت یک روند را بر اساس حجم دارایی معامله شده اندازهگیری میکنند. از جمله آنها میتوان به اسیلاتور Chaikin، حجم تعادلی (OBV) و نرخ حجم تغییر اشاره کرد.
در این فصل به معرفی شاخصهای روند میپردازیم و با نحوه محاسبه و عملکرد آنها آشنا خواهیم شد. در فصلهای آینده به معرفی دیگر شاخصهای تکنیکال خواهیم پرداخت.
انواع شاخصهای روند

میانگین متحرک (Moving Average)
میانگین متحرک یک شاخص تکنیکال است که توسط تریدرها برای تشخیص روندهای نوظهور و متداول در بازارها استفاده میشود. میانگین متحرک یک فرمول ریاضی است که برای یافتن میانگینها با استفاده از دادهها برای یافتن روندها و هموار کردن نمودار قیمت با فیلتر کردن نویزهای حاصل از نوسانات تصادفی استفاده میشود.
میانگین متحرک (MA) به عنوان یک شاخص تکنیکال عمل میکند که میانگین حرکت قیمت در یک دوره معین را نشان میدهد. MA اغلب برای برجسته کردن روندها، تشخیص بازگشت روندها و ارائه سیگنالهای معاملاتی استفاده میشود.
انواع مختلفی از میانگین متحرک وجود دارد که هر کدام به صورت یک خط روی نمودار ترسیم میشوند که نشان میدهد قیمت در کدام جهت حرکت میکند.
میانگین متحرک احتمالاً پرکاربردترین شاخص تکنیکال است. بسیاری از استراتژیهای معاملاتی از یک یا چند میانگین متحرک استفاده میکنند.
تقاطع میانگینهای متحرک یکی دیگر از شاخصهای تکنیکال است که اغلب مورد استفاده قرار میگیرد. در مورد نحوه معامله با استفاده از شاخصهای تکنیکال در فصلهای آینده صحبت خواهیم کرد.
هرچه عدد میانگین متحرک بیشتر باشد، حرکت قیمت نسبت به آن قابل توجهتر است. به عنوان مثال، عبور قیمت از بالا یا پایین میانگین متحرک ۱۰۰ یا ۲۰۰ معمولاً بسیار مهمتر از حرکت قیمت از بالاتر یا پایین میانگین متحرک ۵ است.
در تحلیل بازار، از میانگین متحرک ۵۰ یا ۲۰۰ روزه بیشتر برای مشاهده روندهای بازار و نشان دادن مسیر حرکت قیمت استفاده میشود. استفاده از میانگین متحرک در معاملات مزایای زیادی دارد که میتواند متناسب با هر بازه زمانی باشد. بسته به نوع اطلاعات، انواع مختلفی از میانگینهای متحرک برای استفاده وجود دارند.
همچنین، میانگینهای متحرک میتوانند نقش سطوح حمایت و مقاومت را بازی کنند. یک میانگین متحرک در روند صعودی میتواند به عنوان حمایت عمل کند. در یک روند نزولی، میانگین متحرک به عنوان مقاومت عمل میکند.
میانگین متحرک (MA) یکی از محبوبترین شاخصهای روند است. دو نوع رایج از MA وجود دارد که عبارتند از میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA). هر دو آنها جهت روند و سطوح حمایت/مقاومت را ارائه میدهند. نوع دیگری از میانگین متحرک نیز به نام میانگین متحرک وزنی (WMA) وجود دارد که در ادامه به معرفی آنها خواهیم پرداخت.
استراتژیهای معاملاتی زیادی برای MA در بازار وجود دارد. برای مبتدیان، زمانی که قیمت بالاتر از خط MA است، بدان معناست که احتمالاً قیمت افزایش مییابد. علاوه بر این، هنگامی که قیمت زیر خط MA باشد، به این معنی است که احتمالاً قیمت پایین میآید. همچنین، تریدرها میتوانند هر دو میانگین متحرک (EMA و SMA) را روی یک نمودار تنظیم کنند. هنگامی که این دو خط متقاطع میشوند، سیگنال معاملاتی صادر میشود.
بیشتر شاخصهای دنبال کننده روند «متأخر» هستند، به این معنی که پس از شروع روند یا بازگشت آن، سیگنال خرید یا فروش صادر میکنند. میانگین متحرک نیز محبوبترین شاخص روند از نوع متأخر است.
میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average)
میانگین متحرک ساده (SMA) که به اختصار آن را به عنوان میانگین متحرک (MA) نیز میشناسند، شاخصی است که برای تعیین جهت روند فعلی قیمت، بدون دخالت جهشهای کوتاه مدت قیمت استفاده میشود. شاخص MA دادههای قیمتی را در یک بازه زمانی مشخص جمع کرده و آنها را بر تعداد دادهها تقسیم میکند تا یک خط روند واحد ارائه دهد.
دادههای مورد استفاده بستگی به طول MA دارد. به عنوان مثال، یک MA 200 روزه به ۲۰۰ روز داده نیاز دارد. با استفاده از شاخص MA، میتوانید سطوح حمایت و مقاومت را مطالعه کرده و حرکات قبلی قیمت (تاریخچه بازار) را بررسی کنید. این بدان معناست که میتوانید الگوهای احتمالی آینده را نیز تعیین کنید.

محاسبه میانگین متحرک ساده
میانگین متحرک بسیار شبیه به یافتن مقدار «متوسط» یک مجموعه از اعداد است، با این تفاوت که این میانگین برای چندین زیر مجموعه داده، چندین مرتبه محاسبه میشود.
میانگین متحرک ساده (SMA) میانگین قیمت را در طیف گستردهای از نمودار که توسط معاملهگر در تنظیمات آن انتخاب شده اندازهگیری میکند. معمولاً، قیمتهای پایانی (close) کندلها در محاسبه استفاده میشوند، اما قیمت open، high، low یا قیمت متوسط (median) نیز میتوانند به عنوان جایگزین اعمال میشوند. این شاخص یک ابزار تکنیکال بسیار مؤثر است که برای ارزیابی قدرت روند فعلی و تعیین اینکه آیا روند فعلی ادامه پیدا کرده یا معکوس میشود، مورد استفاده قرار میگیرد. SMA برای پیشبینی در بازارهای خنثی و بدون روند کمتر مؤثر است.
میانگین متحرک را میتوان برای هر دوره زمانی محاسبه کرد، بنابراین برای پیشبینی روندهای بلند مدت و کوتاه مدت بسیار مفید است. نحوه محاسبه این شاخص به این صورت است که قیمتها را در دوره یا تایم فریم انتخاب شده جمع کرده و بر آن دوره تقسیم میکند.
میانگین متحرک ساده (SMA) میانگین n قیمت اخیر را محاسبه میکند که Px نشاندهنده قیمت در یک دوره و n نشاندهنده تعداد دورههاست. این میانگین «متحرک» است، زیرا با حرکت قیمت دادههای جدیدی به محاسبات آن اضافه میشود. میانگین متحرک ۴ دورهای به این صورت محاسبه میشود:
به عنوان مثال، یک SMA چهار دورهای با قیمتهای ۱/۲۶۴۰، ۱/۲۶۴۱، ۱/۲۶۴۲ و ۱/۲۶۴۱ دلار با استفاده از محاسبه میانگین متحرک ۱/۲۶۴۱ دلار را نشان خواهد داد.
معادله بالا نشان میدهد که متوسط قیمت در دوره ذکر شده ۱/۲۶۴۱ دلار بوده است. استفاده از میانگینهای متحرک یک روش مؤثر برای از بین بردن نوسانات شدید قیمت است.
در حالی که دانستن نحوه محاسبه میانگین ساده مفید است، پلتفرمهای معاملاتی (مانند tradingview) این کار را برای شما انجام میدهند. تنها کافی است شاخص SMA را از لیست شاخصهای نمودار انتخاب کرده و آن را روی نمودار و در تایم فریم مورد نظر خود اعمال کنید. در قسمت منوی تنظیمات شاخص انتخاب شده نیز میتوانید تنظیمات دلخواهتان را انجام دهید.
تریدرها معمولاً از دورههای ۲۰، ۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰ برای SMA استفاده میکنند. به عنوان مثال، اگر از SMA ۱۰۰ دورهای استفاده میکنید، مقدار فعلی SMA در نمودار، میانگین قیمت در ۱۰۰ دوره گذشته یا کندلهای قیمت را نشان میدهد.
محدودیت اصلی در MA این است که دادههای قیمتی جدید با دادههای قدیمیتر هیچ تفاوتی ندارند. به عبارتی، تمام دادهها وزن و اهمیت یکسانی دارند. اینجاست که میانگینهای متحرک وزنی وارد عمل میشوند.
میانگین متحرک وزنی (Weighted Moving Average)
میانگینهای متحرک وزنی، وزن بیشتری را به دادههای قیمتی اخیر اختصاص میدهند، زیرا آنها بیشتر از دادههای قبلی مرتبط هستند. در مورد میانگین متحرک ساده، همه دادههای قیمتی وزن یکسانی دارند.
میانگین متحرک وزنی با ضرب قیمت داده شده در وزن مربوطه و جمع مقادیر محاسبه میشود. فرمول WMA به شرح زیر است:
در این معادله، price 1 قیمت روز آخر، price 2 قیمت روز ماقبل آخر و n تعداد دوره (بازه زمانی) است.
میانگین متحرک وزنی میتواند وزنهای مختلفی را بر اساس تعداد دورههای مورد استفاده در محاسبه تعیین کند. اگر بخواهیم میانگین متحرک وزنی چهار قیمت مختلف را محاسبه کنیم، وزن آخرین قیمت ۴ خواهد بود. وزن قیمت دوره قبل ۳ و وزن داده قیمتی دوره دوم میتواند ۲ باشد. به همین ترتیب، هر دوره نسبت به دوره قبل از خود وزن بیشتری خواهد داشت. در این صورت، آخرین قیمت ۴۰ درصد از ارزش WMA را تشکیل میدهد، در حالیکه قیمت چهار دوره قبل تنها ۱۰ درصد از ارزش WMA را شامل میشوند.

به عنوان مثال، محاسبه WMA پنج دورهای با قیمتهای ۹۰/۹۰، ۹۰/۳۶، ۹۰/۲۸، ۹۰/۸۳ و ۹۰/۹۱ دلار با استفاده از محاسبه ۹۰/۶۲ دلار را نشان خواهد داد. طوری که به آخرین داده وزن ۵، به داده ماقبل وزن ۴ و همین طور به دادههای قبلتر وزن کمتری اختصاص میدهد:
در این مثال، نقطه داده اخیر بیشترین وزن را به خود اختصاص داده است. این موضوع در مقایسه با میانگین ساده نشان میدهد که فشار فروش اخیر میتواند بیشتر از آن چیزی باشد که برخی تریدرها پیش بینی میکنند.
WMA تأخیر کوتاهتری نسبت به SMA دارد. هنگام تفسیر WMA از همان قوانین مربوط به SMA استفاده میشود. با این حال، به خاطر داشته باشید که WMA به طور کلی نسبت به حرکت قیمت حساستر است. این امر میتواند به مثابه یک شمشیر دو لبه باشد. از یک سو، WMA میتواند روندها را زودتر از SMA شناسایی کند؛ از طرف دیگر، احتمالاً بیشتر از SMA سیگنال صادر خواهد کرد.
میانگین متحرک نمایی (Exponential Moving Average)
EMA شکل دیگری از میانگین متحرک است. این شاخص بر خلاف SMA، وزن بیشتری را به دادههای اخیر اختصاص داده و باعث میشود دادهها با اطلاعات جدید مطابق باشند. استفاده از EMA به همراه سایر شاخصها میتواند به معاملهگران کمک کند تا حرکتهای مهم بازار را تأیید کرده و صحت آنها را بسنجند.
EMA یک «میانگین متحرک وزنی» است، بدین معنی که دادههای قیمت را در محاسبه به صورت یکسان در نظر نمیگیرد. این میانگین متحرک سریعتر از میانگین متحرک ساده به عملکرد اخیر قیمت واکنش نشان میدهد و از نظر تئوری سیگنالهای خرید و فروش را زودتر صادر میکند.

این شاخص در محاسبه خود فرض میکند که حرکات اخیر قیمت نسبت به سری دادههای با وزن یکسان تأثیر بیشتری بر جهت روند خواهد داشت. با این حال، همین امر باعث میشود که EMA بیشتر از SMA سیگنالهای کاذب تولید کند. بررسی چندین EMA در فواصل زمانی مختلف میتواند بر کاستیهای این میانگین متحرک غلبه کند، اما پیچیدگی افزوده شده به مهارت بیشتری برای تفسیر نیاز دارد.
محبوبترین میانگینهای متحرک نمایی، میانگین متحرک نمایی ۱۲ و ۲۶ روزه برای میانگینهای کوتاه مدت است، در حالی که میانگین متحرک نمایی ۵۰ و ۲۰۰ روزه به عنوان شاخصهای روند بلند مدت استفاده میشوند. ترکیب EMA 20 روزه، ۵۰ روزه و ۲۰۰ روزه در دهههای اخیر در بین تریدرها محبوب شده است. جهت EMA و موقعیت نسبی آن با قیمت، روابط همگرایی و واگرایی را ایجاد میکند که در مدیریت معامله مفید است.
محاسبه میانگین متحرک نمایی
میانگین متحرک نمایی (EMA) میانگین وزنی قیمتهای دوره اخیر است. این شاخص از کاهش تصاعدی (نمایی) وزن نسبت به هر قیمت/دوره قبلی استفاده میکند. به عبارت دیگر، این فرمول به قیمتهای اخیر نسبت به قیمتهای قبلی وزن بیشتری میدهد.
میانگین متحرک نمایی (EMA) به جدیدترین قیمتها وزن بیشتری میدهد، اما میزان کاهش بین یک قیمت و قیمت قبلی آن منجسم و پیوسته نیست و از این نظر با WMA متفاوت است. تفاوت در این کاهش به صورت تصاعدی (نمایی) است. در واقع، به جای این که وزن هر داده نسبت به داده قبلی ۱ واحد بزرگتر باشد، ممکن است تفاوت وزن دو دوره اول ۱ واحد و برای دو دوره بعد از آن ۱.۲ واحد باشد.
محاسبه EMA شامل سه مرحله است. اولین قدم تعیین SMA برای آن دوره است که اولین داده در فرمول EMA است. سپس، ضریب وزن دهی با تقسیم ۲ بر تعداد دورهها به علاوه ۱ محاسبه میشود. آخرین مرحله این است که از فرمول زیر استفاده شود:
در این معادله t به معنای today بوده و منظور از price t قیمت امروز (آخرین قیمت) است. y نیز به معنای دیروز بوده و k هم ضریب وزن دهی است.
به عنوان مثال، یک EMA چهار دورهای برای قیمتهای ۱/۵۵۵۴، ۱/۵۵۵۵، ۱/۵۵۵۸ و ۱/۵۵۶۰ به این صورت محاسبه میشود:
EMA سریعتر از SMA با تغییرات قیمت سازگار میشود. به عنوان مثال، وقتی قیمت معکوس میشود، EMA سریعتر از SMA جهت را معکوس میکند، زیرا فرمول EMA وزن بیشتری به قیمتهای اخیر و وزن کمتری را به قیمتهای گذشته میدهد.
SMA در مقابل EMA
SMA و EMA شباهت زیادی به هم دارند، اما تفاوت قابل توجهی نیز دارند. هر یک نسبت به تغییرات دادهها حساسیت نشان میدهند. EMA اهمیت بیشتری به قیمتهای اخیر میدهد، در حالی که SMA برای همه دادهها اهمیت یکسانی قائل میشود.
هر دو در تحلیل تکنیکال استفاده میشوند و میتوانند به شیوه یکسانی برای هموار کردن تغییرات قیمت تفسیر شوند.
در حالی که برخی ممکن است استدلال کنند که استفاده از SMA توسط تحلیلگران تکنیکال رایج است، برخی دیگر ممکن است بگویند که استفاده از EMA به دلیل ماهیت و اهمیتی که به دادههای اخیر میدهد، میتواند برای تجزیه و تحلیل مهمتر باشد. EMA ها به روزتر هستند و بنابراین مورد استقبال برخی تحلیلگران قرار دارند، همچنین سریعتر از SMA به تغییرات قیمت پاسخ میدهند.
کدام میانگین متحرک مؤثرتر است؟
از آنجایی که میانگین متحرک نمایی (EMA) از ضریب وزنی نمایی استفاده میکند تا وزن بیشتری به قیمتهای اخیر بدهد، برخی معتقدند که این شاخص در مقایسه با WMA یا SMA شاخص بهتری از یک روند است. برخی معتقدند که EMA بیشتر به تغییرات روند پاسخ میدهد. از سوی دیگر، هموارسازی SMA میتواند تأثیر آن را برای یافتن مناطق حمایت و مقاومت بیشتر کند. به طور کلی، میانگینهای متحرک دادههای قیمت را هموار (smooth) میکنند که در غیر این صورت نمودار قیمت از نظر بصری پر از نویز و نوسان خواهد بود.
عملکردهای EMA و WMA مشابه هستند، آنها بیشتر بر قیمتهای اخیر تکیه میکنند و ارزش کمتری برای قیمتهای قدیمی قائل میشوند. اگر تریدرها نگران باشند که اثرات تأخیر در دادهها ممکن است پاسخگویی شاخص میانگین متحرک را کاهش دهد، از شاخصهای EMA و WMA به همراه SMA استفاده میکنند.
همه میانگینهای متحرک از نظر متأخر بودن شاخص دارای کمبود قابل توجهی هستند. از آنجایی که میانگینهای متحرک بر اساس دادههای قبلی هستند، قبل از اینکه تغییر روند را نشان دهند، دچار تأخیر زمانی میشوند. در این صورت، قیمت ممکن است قبل از اینکه میانگین متحرک تغییر روند را نشان دهد، به شدت حرکت کند. میانگین متحرک کوتاهتر نسبت به میانگین متحرک بلندتر دچار تأخیر کمتری است.
با این وجود، این تأخیر برای برخی از شاخصهای تکنیکال که به عنوان کراس اوورهای متحرک شناخته میشوند مفید است. یک شاخص تکنیکال که به عنوان تقاطع مرگ (death cross) شناخته میشود زمانی رخ میدهد که SMA 50 روزه از SMA 200 روزه به سمت پایین عبور میکند و یک سیگنال نزولی تلقی میشود. هنگامی که SMA50 روزه از SMA 200 به سمت بالا عبور میکند، معروف به تقاطع طلایی (golden cross) است و یک سیگنال صعودی محسوب میشود. در فصلهای آینده درباره کاربرد شاخصهای تکنیکال برای معاملهگری بیشتر صحبت خواهیم کرد.
پارابولیک SAR
پارابولیک SAR (Stop and Reverse) برای یافتن بازگشتهای احتمالی در جهت قیمت بازار استفاده میشود.
این شاخص که توسط خالق شاخص RSI، ولز وایلدر جونیور (Welles Wilder Jr) توسعه داده شده برای تأیید جهت روند و تولید سیگنالهای بازگشتی استفاده میشود. این شاخص در نمودار قیمت به صورت مجموعهای از نقاط که در بالا یا زیر کندلهای قیمت قرار گرفتهاند ظاهر میشود. نقاط زیر قیمت سیگنال صعودی تلقی میشوند. در مقابل، نقاط بالاتر از قیمت نشان میدهند که خرسها کنترل را در دست داشته و احتمالاً حرکت قیمت نزولی است. هنگامی که جهت نقاط عوض میشود، نشان میدهد که تغییر احتمالی در جهت قیمت در حال انجام است. این شاخص گاهی اوقات به عنوان «سیستم توقف و برگشت» شناخته میشود.
با افزایش قیمت، نقاط نیز صعودی میشوند؛ ابتدا به آرامی و سپس سرعت خود را افزایش داده و با روند شتاب میگیرند. با گسترش روند، شاخص SAR نیز کمی سریعتر حرکت کرده و نقاط خیلی زود به قیمت میرسند.
پارابولیک SAR اغلب سیگنالهای قابل اعتمادی را در روندهای قوی ایجاد میکند، اما در بازارهای خنثی چندان کاربردی ندارد.

این شاخص زمانی مفیدتر است که در ترکیب با الگوی کلی قیمت و سایر شاخصهای دنبالکننده روند تجزیه و تحلیل شود. به خاطر داشته باشید که این شاخص پیوسته سیگنالهای خرید یا فروش صادر میکند. در نتیجه، حتماً باید در ترکیب با ابزارهای دیگر مورد استفاده قرار گیرد.
پارابولیک SAR برای کسب سود در طول یک روند خوب عمل میکند، اما هنگامی که قیمت در روند خنثی حرکت کرده یا در یک بازار ناپایدار معامله میشود، میتواند منجر به سیگنالهای نادرست زیادی شود. در نتیجه، این معاملهگر است که باید بتواند سیگنالهای صحیح را تشخیص بدهد که در این امر باید از شاخصهای دیگر کمک بگیرد.
شاخصهایی برای تکمیل پارابولیک SAR
در معاملات، بهتر است چندین شاخص یک سیگنال خاص را تأیید کنند تا اینکه فقط به یک شاخص خاص تکیه کنید. سیگنالهای معاملاتی پارابولیک SAR را با استفاده از شاخصهای دیگر مانند استوکستیک، میانگین متحرک، ADX یا باندهای بولینگر تکمیل کنید.
به عنوان مثال، سیگنالهای فروش SAR وقتی قانعکنندهتر هستند که قیمت زیر میانگین متحرک بلند مدت معامله شود. قیمت زیر میانگین متحرک بلندمدت نشان میدهد که فروشندگان کنترل قیمت را در دست دارند و سیگنال فروش پارابولیک SAR میتواند سرآغاز موج نزولی دیگری باشد.
پارابولیک SAR در بازارهای با روند پایدار بهترین عملکرد را دارد. در بازارهای مختلف، پارابولیک SAR تمایل دارد مدام حرکت کرده و سیگنالهای معاملاتی کاذب تولید کند.
دیگر شاخصهای دنبالکننده روند
- شاخص نوسان انباشته (Accumulative Swing Index): روند بلندمدت را از طریق تغییرات در قیمتهای open، close، high و low ارزیابی میکند.
- Alligator : از سه میانگین متحرک تنظیم شده توسط فیبوناچی برای شناسایی روندها و بازگشتها استفاده میکند.
- Aroon : ارزیابی میکند که آیا یک دارایی در روند است یا حالت خنثی و در صورت وجود روند، قدرت یا ضعف افزایش یا کاهش قیمت چگونه است.
- Aroon Oscillator : دادههای شاخص Aroon برای تعیین اینکه آیا احتمال دارد روند ادامه یابد یا نه، اعمال میشود. این اسیلاتور یک خط صفر دارد که در صورت عبور از آن، تغییرات احتمالی در روند را نشان میدهد.
- شاخص Elder Ray : فشار خرید و فروش را با تفکیک حرکت قیمت به قدرت گاوی و خرسی ارزیابی میکند. خروجی این شاخص برای تعیین جهت روند و شانس بالای نقطه ورود/خروج استفاده میشود.
- Gator Oscillator : به عنوان جایگزینی برای شاخص Alligator استفاده میشود و هیستوگرامهای سبز و قرمز را ترسیم میکند تا قوت و ضعف روندها مشخص شود.
- پیشبینی رگرسیون خطی (Linear Regression Forecast): با استفاده از تجزیه و تحلیل رگرسیون حرکت قیمت را با میانگین پیشبینی شده مقایسه میکند و به دنبال سیگنالهای بازگشتی با شانس موفقیت بالاست.
- رهگیری رگرسیون خطی (Linear Regression Intercept): با استفاده از تجزیه و تحلیل رگرسیون حرکت قیمت را با مقدار پیشبینی شده مقایسه میکند و به دنبال سیگنال های بازگشتی با شانس موفقیت بالا است.
- رگرسیون خطی R2 (Linear Regression R2): قابلیت اطمینان قیمت در مقابل رگرسیون را تحلیل میکند.
- شیب رگرسیون خطی (Linear Regression Slope): میانگین نرخ تغییر را هنگام استفاده از تحلیل رگرسیون تعیین میکند و حرکت قیمت را با میانگین پیشبینی شده مقایسه میکند.
- QStick : با بررسی میانگین متحرک تفاوت بین قیمت open و close یک کندل ساعتی، روزانه، هفتگی یا ماهانه، روندها را شناسایی میکند.
- میانگین متحرک رنگین کمان (Rainbow Moving Average): چندین میانگین متحرک وزنی را برای تعیین مرزهای قیمت در دوره مورد بررسی ترسیم میکند.
- اسیلاتور رنگین کمان (Rainbow Oscillator): از میانگینهای متحرک رنگین کمان برای ارزیابی روندها با ترسیم خطوط پهنای باند در لبههای هیستوگرام استفاده میکند.
- شاخص گام تصادفی (Random Walk Index): حرکت دارایی را با حرکت تصادفی مقایسه میکند تا نویز یا سیگنال آن مشخص شود. این شاخص بسته به قدرت یا ضعف روند، سیگنال خرید و فروش را صادر میکند.
- RAVI : که به عنوان Range Action Verification Index نیز شناخته میشود، روند فعلی را ارزیابی کرده و شدت روند آتی را از طریق یک هیستوگرام رسم شده با دو میانگین متحرک پیشبینی میکند.
- چرخه روند شاف (Schaff Trend Cycle): با بررسی افزایش و کاهش سرعت تغییر قیمت در طول زمان، روندها را شناسایی کرده و سیگنال خرید و فروش صادر میکند.
- نسبت شدت Shinohara (Shinohara Intensity Ratio): با ترسیم خطوط نسبت قوی (قدرت) و نسبت ضعیف (محبوبیت) شدت روند را ارزیابی میکند.
- Supertrend: یک پوشش کلی در مورد قیمت ایجاد میکند که به دنبال شناسایی جهت روند فعلی است.
- شاخص نوسان (Swing Index): پیش بینی عملکرد قیمت در استراتژیهای معاملاتی کوتاه مدت از طریق کراس اوورهای بالا و زیر خط صفر.
- پیشبینی سریهای زمانی (Time Series Forecast): از رگرسیون خطی برای شناسایی واگرایی بین قیمت فعلی و میانگین پیشبینی شده استفاده میکند. این شاخص از انعطافپذیری بیشتری نسبت به تحلیل رگرسیون خطی پایه برخوردار است.
- شاخص شدت روند (Trend Intensity Index): همبستگی بین حرکت قیمت و سطوح حجم را برای ارزیابی قدرت یا ضعف یک روند پیگیری میکند.
- TRIX: درصد تغییر میانگین متحرک نمایی سه بار هموار شده را در تلاش برای فیلتر کردن حرکت بیاهمیت قیمت نشان میدهد.
- قیمت معمول (Typical Price): یک نمودار با خط مستقیم از قیمت میانگین برای هر نوار ترسیم میکند تا دید واقعبینانهتری نسبت به استفاده از قیمتهای پایانی نسبت به روندهای در حال توسعه ایجاد کند.
- فیلتر افقی عمودی (Vertical Horizontal Filter): شدت روندها را با مشاهده بالاترین و پایین ترین قیمتها در بازه زمانی مشخص اندازهگیری میکند.
- بسته شدن وزنی (Weighted Close): میانگین قیمت بین high، low و close هر کندل را محاسبه میکند و وزن بیشتری را روی قیمت close قرار میدهد.
- زیگزاگ (ZigZag): نقاط را در نمودار قیمت متصل میکند و هر زمان که دارایی بیش از یک درصد برگشت داشت، معکوس میشود.
ابتدا چه شاخص تکنیکالی را باید یاد بگیریم؟
بسیاری از تریدرها تازهکار میخواهند بدانند که ابتدا چه شاخص تکنیکالی را باید یاد بگیرند. حقیقت این است که میتوان از شاخصهای مختلف برای موقعیتهای مختلف استفاده کرد و اگر تازه شروع کردهاید، تشخیص اینکه کدام یک برای شما بهترین است دشوار است.
با این حال، یک نقطه شروع بسیار مفید، میانگین متحرک است، مانند میانگین متحرک ۵۰ روزه (به شرطی که بیش از حد هموار نباشد).
میانگین متحرک ۵۰ روزه رایجترین و محبوبترین نوع میانگین متحرک برای استفاده است، عمدتاً به این دلیل که به اندازه کافی طولانی مدت است که بتواند هرگونه نویز کوتاه مدت را فیلتر کند، اما همچنان نگاهی اجمالی به عملکرد قیمت در کوتاه مدت نیز ارائه میدهد. بسیاری از تریدرها از این شاخص به عنوان اولین اندیکاتور خود هنگام ورود به معاملات در بازه زمانی روزانه و همچنین تعیین حد ضرر استفاده میکنند. ضمن اینکه میانگین متحرک میتواند به عنوان سطوح حمایت و مقاومت نیز عمل کند.
در تحلیل نمودارهای قیمت از چند شاخص استفاده کنیم؟
هیچ پاسخ روشنی برای این سؤال وجود ندارد، زیرا بستگی به سبک معاملاتی و استراتژی شما دارد. با این حال، بارگذاری بیش از حد شاخصهای تکنیکال میتواند منجر به سردرگمی و یک استراتژی معاملاتی شلوغ و درهم شود.
وقتی شاخصهای زیادی روی نمودار وجود داشته باشد، ممکن است معاملهگر سیگنالهای متناقضی دریافت کند که باعث میشود عصبی شده و نسبت به پیروی از استراتژی خود نامطمئن شود. علاوه بر این، فایدهای ندارد که چندین شاخص روی نمودار داشته باشیم که اطلاعات یکسان یا مشابهی را نشان دهند.
در اینجا چند دستورالعمل ساده وجود دارد که تعیین میکند تریدر از چند شاخص استفاده کند:
آیا شما یک تریدر مبتدی، متوسط یا با تجربه هستید؟
مبتدیان ممکن است شاخصها را مفیدتر بدانند، زیرا به فیلتر کردن سیگنالها کمک میکنند. تریدرهای باتجربه متوجه شدهاند که به شاخصهای زیادی احتیاج ندارند، زیرا به صورت شهودی در خواندن عملکرد قیمت مهارت دارند و میدانند که کدام شاخصها برای استراتژی آنها مناسب بوده و کدام یک مناسب نیستند.
آیا شما یک تریدر کوتاه مدت هستید یا بلند مدت؟
اگر اسکالپر هستید و روی نمودار ۵ دقیقهای معامله میکنید، استفاده از شاخصهای زیاد روی نمودار به دلیل فراوانی سیگنالهایی که دریافت میکنید، کار را دشوارتر میکند. معاملهگری که از نمودار روزانه استفاده میکند، زمان بیشتری برای تفکر در مورد سیگنالهای مختلف و تجزیه و تحلیل دقیق نمودار دارد.
ترجیح خود شما چیست؟
به این فکر کنید که با چه چیزی بیشتر احساس راحتی میکنید: یک نمودار شمعی تمیز، یا شاید ۱-۲ شاخص روی آن، یا یک نمودار قیمت با شاخصهای مختلف. اگر احساس میکنید با تعداد زیاد شاخصها سردرگم میشوید، بهتر است استراتژی مناسبتری را برای معاملات خود در نظر بگیرید.
صرف نظر از تعداد شاخصهایی که میخواهید از آنها استفاده کنید، باید از به کار بردن تعداد زیادی شاخص که در اصل اطلاعات یکسان یا بسیار مشابهی را نشان میدهند اجتناب کنید. به عنوان یک راهنمای کلی، سعی کنید به این چهار گروه شاخص پایبند باشید:
- شاخصهای روند: شاخصهایی که به شما در تشخیص روند کمک میکنند.
- شاخصهای مومنتوم: شاخصهای نوسانی که به تریدرها کمک میکنند مناطق خرید و فروش بیش از حد را تشخیص دهند.
- شاخصهای حجم: شاخصهایی که حجم معاملات یک حرکت قیمتی خاص را نشان میدهند.
- شاخصهای نوسانی: شاخصهایی که به تریدرها در درک محدوده قیمت کمک میکنند.
در بخش دوم شاخصهای مومنتوم، حجم و نوسانی را بررسی کردهایم:
جمعبندی
همانطور که گفته شد، شاخصها محاسبات را فقط بر اساس دادههای قبلی قیمت نشان میدهند. این موضوع به تریدرها در تحلیل تکنیکال کمک میکند تا حرکات قیمت در آینده را پیشبینی کنند. گاهی اوقات تریدرها از چندین شاخص برای نتایج بهتر و تأیید سیگنالها استفاده میکنند.
تریدرها میتوانند از انواع مختلف شاخصها استفاده کرده و محاسبات مختلف را برای ایجاد یک استراتژی تجاری بهتر ترکیب کنند. هیچ شاخصی به عنوان بهترین شاخص برای معامله بر اساس بازار وجود ندارد. بنابراین، تریدرها بهتر است شاخصهای مختلف را برای به دست آوردن نتیجه بهتر ترکیب کنند. در عین حال، از به کاربردن تعداد زیادی شاخص در یک نمودار قیمتی خودداری کنند.
اگر شما نیز قصد ترید ارزهای دیجیتال را دارید به بازار معاملاتی کوین نیک مارکت بروید و تمامی ارزهای دیجیتال معروف دنیا را به سادگی و به صورت ریالی خرید و فروش کنید. همچنین برای آگاهی از آخرین اخبار و اطلاعات درباره دنیای رمز ارزها، ما را در شبکههای اجتماعی اینستاگرام، توییتر و تلگرام دنبال کنید.