در تاریخ ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸، یک فرد ناشناس که خود را ساتوشی ناکاموتو مینامید، یک وایت پیپر با جزئیات طراحی یک «سیستم نقدی الکترونیکی همتابههمتا»، به عنوان زیرساخت مالی جهانی مبتنی بر کدگذاری، منتشر کرد. با گذشت بیش از یک دهه، اکنون ارزهای دیجیتال پیوسته در چارچوب سیاست اقتصادی جهانی مورد بحث قرار داشته و حتی برخی از کشورها در مورد تولید ارزهای دیجیتال خود در حال تحقیقوتوسعه هستند. اما تاریخچه بیت کوین از اینجا آغاز نمیشود.
ساختار بنیادین دادههای بیت کوین (BTC) که غالباً به آن بلاک چین گفته میشود، در موارد دیگری از جمله مدیریت زنجیره تأمین، تدارکات، برنامهریزی منابع بین سازمانی، تجارت انرژی، سازمانهای مستقل غیرمتمرکز و موارد دیگر نیز مورد تحقیق و اجرا قرار گرفته است.
هدف از این راهنما ارائه درک تازهای از بیت کوین به افراد تازه کار در این زمینه، پوشش دادن مفاهیم اجتماعی و تکنولوژیکی آن، وقایع مهم تاریخی بیت کوین، نحوه کار و توصیف ویژگیهای منحصر به فرد آن است.
سابقه و تاریخچه بیت کوین

در حالی که داستان اغلب با انتشار وایت پیپر بیت کوین توسط ساتوشی ناشناس در هالووین ۲۰۰۸ آغاز میشود، سوابق بیت کوین پیش از این تاریخ، اغلب نادیده گرفته شده، در حالی که برای درک آن به عنوان یک پدیده فنی و اجتماعی ضروری است.
این راهنما با ترسیم اولین جریانات اجتماعی و فنی که منجر به آغاز به کار بیت کوین شدهاند، شروع میشود. بررسی این جریانات برای بحث در مورد گذشته، حال و آینده بیت کوین مفید است.
اگرچه ایدئولوژی بیت کوین با توجه به ماهیت غیرمتمرکز آن عجیب به نظر میرسد، واقعیت این است که پایگاه پشتیبانی اولیه بیت کوین بیشتر از افراد باهوش فناوری، آزادیخواهان و آنارشیستهای ارز دیجیتال تشکیل شده بود.
هنگامی که ساتوشی از طرح پیشنهادی خود برای بیت کوین رونمایی کرد، تنها میزان اندکی از علاقه و انتقادات را از سوی جامعه متشکل از رمزنگاران و دانشمندان کامپیوتر به خود جلب کرد. بسیاری از این افراد در طول دهه هشتاد و نود درگیر آزمایش پول دیجیتال بودهاند.
از نظر آنها، بیت کوین صرفاً آخرین مورد آزمایشی برای تولید سیستمهای پولی بود که به آزادی و حریم خصوصی افراد احترام میگذاشت. با جستجوی ریشههای ایدئولوژیکی، میتوان دریافت که تأثیر سازنده بیت کوین تا حد زیادی از گفتمان دو جامعه خاص ناشی شده است.
طرفداران اکستروپی
در سال ۱۹۸۸، آینده پژوهی به نام مکس مور (Max More) فلسفه «اکستروپیانیسم» را در مجموعهای از اصول مکتوب مطرح کرد که جزئیات «چارچوب تکاملی ارزشها و استانداردها برای بهبود مستمر وضعیت انسان» را با استفاده از فنآوریهای نوظهور مانند ابررساناها، هوش مصنوعی، رباتیک، الگوریتم ممتیک، مهندسی ژنتیک، سفر به فضا و موارد دیگر تشریح میکرد.
طرفدار اکستروپی کسی است که فعالانه این سیستمها را برای پیشرفت بشریت ساخته و آزمایش میکند، در حالی که به یک تفکر دقیق خردگرایانه و بدون تعصب پایبند است. یکی از مفاهیم اصلی این جامعه گسترش زندگی از طریق استفاده از ابررساناها، بارگذاری یا شبیهسازی ذهنی و سایر ابزارهاست.
این ایدئولوژی فرا بشریتی، جامعهای از دانشمندان و آینده پژوهان را گرد هم آورده بود که این ایدهها را در مجامع آنلاین آن زمان به اشتراک میگذاشتند. از اواخر دهه هشتاد تا اواسط دهه نود، این گروه نمونههای اولیهای را برای ارزهای جایگزین و آزمایشات دیگری که بیشتر حاکی از حوزه ارز دیجیتال کنونی بود، ارائه کردند. تعدادی از پیشگامان ارزهای دیجیتال در این جامعه فعال بودند، از جمله نیک سابو (Nick Szabo) و هال فینی (Hal Finney).
سایفرپانکها

سایفرپانکها نیز گروهی بودند که با تأکید بر فناوری برای ساختن جهانی بهتر متحد شدند. سبک سایفرپانک غالباً آیندهای را به تصویر میکشد که در آن مجموعهای از شرکتهای جهانی از طریق سیستمهای نظارتی به طور مؤثری بر جهان حاکم بوده و قهرمانان اصلی آن اغلب هکرها هستند.
سایفراپانکها به این اسم نامیده میشدند، زیرا آنها با توجه به روند پیشرفت سیاسی و نوآوریهای فناوری، آثار نویسندگانی همچون جان برونر (John Brunner)، ویلیام گیبسون (William Gibson) و بروس استرلینگ (Bruce Sterling) را به عنوان سناریوهایی قابل قبول میدیدند. آنها معتقد بودند که ظهور شبکههای رایانهای جهانی با واسطه دولتها و شرکتها، آزادی و اختیار شهروندان را به طور سیستماتیک خدشهدار میکند.
سایفرپانکها جامعهای از رمز نگاران، دانشمندان کامپیوتر و آیندهپژوهان بودند که به ساخت سیستمهای لازم برای تأمین حاکمیت فردی نظارت میکردند.
برخلاف طرفداران اکستروپی، سایفرپانکها بر مجموعه خاصی از فنآوریهای شبکههای ارتباطی رمزگذاری شده از جمله پیامرسانی به صورت ناشناس و پول الکترونیکی تأکید داشتند. بسیاری از آزمایشات ارز دیجیتال در طول دهه ۱۹۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ به طور مستقیم توسط جنبش سایفرپانک انجام شد. این جامعه همان خاکی است که بیت کوین در آن رشد کرده است.
ریشههای فنی بیت کوین
نکته کلیدی در درک بیت کوین این است که این رمز ارز نه به عنوان یک اختراع منحصر به فرد، بلکه ترکیب هوشمندانهای از کارهای قبلی است و جایی که تلاشهای گذشته شکست خوردهاند، موفقیتآمیز بوده است. ساتوشی به دنبال ایجاد زیرساختهای مالی با حداقل اعتمادسازی بود که بتواند سالها در آینده ادامه داشته باشد.
ساتوشی به جای ساختن یک راه حل جدید، بر اساس تحقیقات گذشته در زمینه سیستمهای توزیع شده، رمزنگاری امور مالی، امنیت شبکه و موارد دیگر راهکار ارائه داد. در این راهنما ابتدا فناوری پایهای «رمزنگاری» را توصیف میکنیم. سپس، به برخی از آزمایشهای پول دیجیتال اشاره خواهیم کرد که قبل از بیت کوین انجام شده و بر آن تأثیر گذاشتهاند.
رمزنگاری کلید عمومی
قرنها، رمزنگاری یا فنآوری تسهیم راز (secret-sharing)، برای توافق روی یک کلید خصوصی مشترک برای رمزگشایی پیامها، به چندین طرف متکی بود. این فناوری به عنوان رمزگذاری کلید متقارن شناخته میشود. این روش دائماً با مشکل توزیع کلید مواجه میشد. روشهای گذشته شامل جلسات حضوری یا استفاده از پیک مورد اعتماد بود. این سیستم نه تنها در بسیاری از نقاط آسیبپذیر بود، بلکه اجرای آن در مقیاس بزرگ نیز غیر عملی بود.

در دهه ۱۹۷۰، یک روش جایگزین برای تسهیم راز معروف به رمزگذاری کلید نامتقارن یا رمزنگاری کلید عمومی به وجود آمد. در این سیستم، هر یک از طرفین دارای یک جفت کلید عمومی و خصوصی هستند. در این سیستم، هیچ یک از طرفین مجبور نیستند از قبل درباره یک راز مشترک توافق کنند.
ترکیبی از سیستمهای رمزنگاری کلید عمومی و امضاهای دیجیتال، فناوری پایهای است که امروزه به طور گسترده «کریپتو» نامیده میشود و دهههاست که با موفقیت شبکههای ارتباطی و پروتکلهای متشکل از اینترنت را ایمن کرده است. این ترکیب عنصر اصلی در سیستمهای پول دیجیتال هم هست.

جنگهای رمزنگاری
توجه به این نکته مهم است که رمزنگاری کلید عمومی تقریباً به صورت همزمان در دهه ۱۹۷۰ توسط ستاد ارتباطات دولت انگلستان و توسط دو محقق مستقل آمریکایی به نامهای ویتفیلد دیفی (Whitfield Diffie) و مارتین هلمن (Martin Hellman) کشف شد. دولتها قصد نداشتند به مردم اجازه دسترسی به فناوریهای حفظ حریم خصوصی مانند رمزنگاری کلید عمومی را بدهند، زیرا این امر تعادل قدرت را به طور اساسی تغییر میداد.
هنگامی که شبکه جهانی وب وارد دهه نود شد و تقاضای انفجاری برای پیامرسانی آنلاین و تجارت الکترونیکی را ایجاد کرد، دولتها با استناد به نگرانی در مورد امنیت و فعالیتهای مجرمانه، با پذیرش رمزگذاری توسط توده مردم مخالفت کردند.
این دوره از اصطکاک میان قدرتهای دولتی و کارآفرینان و سازندگان الگوی فناوری جدید که به طور غیررسمی به عنوان جنگهای رمزنگاری شناخته میشود، تا امروز ادامه دارد، زیرا دولتها مجبور به پذیرش ظهور یک سیستم مالی بدون مرز و بدون رهبر توسط بیت کوین شدهاند.
eCash
دیوید چوم (David Chaum) شاید تأثیرگذارترین فرد در حوزه ارزهای دیجیتال باشد. کارهای پیشگامانه وی در سیستمهای ارز دیجیتال به دهه هشتاد میلادی برمیگردد که اینترنت پیش از راهاندازی شبکه جهانی وب هنوز در مراحل اولیه خود بود.
در سال ۱۹۸۱، چوم مقالهای پیشگامانه با عنوان «نامه الکترونیکی غیرقابل ردیابی، نشانی فرستنده و نامهای مستعار دیجیتال»، سندی اساسی در حوزه حریم خصوصی در اینترنت که مستقیماً منجر به ساخت پروتکلهای حریم خصوصی مانند Tor شد، منتشر کرد. در سال ۱۹۸۲، چوم مقاله «امضاهای پنهان برای پرداختهای غیرقابل ردیابی» را منتشر کرد. شاه کلیدی که جزئیات یک سیستم تراکنش ناشناس را شرح میداد که آزمایشهای ارز دیجیتال در آینده از آن الهام گرفتند.
سیستم پرداخت eCash تلاش چوم برای آوردن حریم خصوصی پول و سکه فیزیکی به عرصه دیجیتال با ظهور خدمات بانکی الکترونیکی بود. در سال ۱۹۸۹، چوم DigiCash را تأسیس کرد. دفتر مرکزی چوم و تیمش در آمستردام، پروتکل eCash را تهیه کردند. در طول نیمه دوم دهه نود، چوم تلاش کرد تا به اندازه کافی مشارکت با بازرگانان و بانکها را حفظ کند تا این پروژه دوام بیاورد اما در پایان ورشکستگی خود را در سال ۱۹۹۸ اعلام کرد.
با وجود اینکه تلاش وی ثمربخش نبود، eCash مسیرهای جدیدی را در حوزه ارز دیجیتال باز کرد. eCash اگرچه یک ارز دیجیتال بومی مانند بیت کوین نبود، اما آنچه را که اکنون به عنوان ارزهای دیجیتال بانک مرکزی یا CBDC و استیبل کوین شناخته میشود، پیشبینی کرده بود.
E-gold
E-gold که توسط داگلاس جکسون (Douglas Jackson) و بری داونی (Barry Downey) در سال ۱۹۹۶ تأسیس شد، یک سیستم ارز دیجیتال بود که با ذخیره طلای موجود در خزانههای لندن و دبی پشتیبانی میشد. E-gold یک سیستم پرداخت آنلاین جایگزین با قابلیت انتقال سریع و بدون مرز را ارائه میداد، اما این پروژه با مشکلات قانونی و سیستمی قابل توجهی روبرو شد.
اقتصاد E-gold از طریق یک سرور مرکزی که توسط یک شرکت واحد نگهداری میشد، اداره میشد که در صورت بروز اختلاف بین اپراتورها یا خاموش شدن/ ضبط توسط مقامات، یک نقطه آسیبپذیر مرکزی ایجاد میشد. سیستم E-gold در ابتدا از نظر ایجاد حساب محدودیت زیادی نداشت که منجر به استفاده از این ارز در فعالیتهای مختلف مجرمانه شد. در حالی که جکسون و تیمش تلاش کردند تا با استفاده مجرمانه از E-gold مقابله کنند، در نهایت آنها به جرم اداره یک شرکت انتقال پول غیر مجاز مجرم شناخته شده و کارشان متوقف شد.
در حالی که eCash یک سیستم ارزی الکترونیکی بود که با هماهنگی سیستم قدیمی بانکی اجرا میشد، E-gold به عنوان یک سیستم مالی موازی ساخته شده بود که کاملاً بدون تأیید یا ورود مقامات نظارتی کار میکرد. در این مدت، دولت ایالات متحده نسبت به دسترسی عموم مردم به رمزنگاری کلید عمومی و ابزارهای مخفی کردن حضور آنها در اینترنت، نگران بود. اقداماتی مانند E-gold چنین نگرانیهایی را بیشتر کرده بود. بسیاری از اصطکاکهای نظارتی پیرامون ارزهای دیجیتال جایگزین که در این مدت ایجاد شدهاند، تاکنون نیز ادامه داشتهاند.
پول دیجیتال همتابههمتا: نسخه سایفرپانک
در حالی که سیستمهای ارز دیجیتال قبلی در طراحی پول الکترونیکی تأثیرگذار بودند، سازندگان مستقیماً درگیر آن جامعه نبودند. به عنوان مثال چوم، در ایدئولوژی سایفرپانک عضو نبود.
آزمایشهای پول دیجیتال، توسط اعضای فعال این انجمن انجام شده و میتوانند به عنوان پیش درآمد مستقیم بیت کوین شناخته شوند. به طور مستقیم یا غیرمستقیم، این طرحهای پیشنهادی و پیادهسازی آنها در اختراع بیت کوین توسط ساتوشی تأثیرگذار بودند:
Hashcash
در سال ۱۹۹۲، محققان IBM، سینتیا داورک (Cynthia Dwork) و مونی نائور (Moni Naor) در حال کشف روشهایی برای مقابله با حملات Sybil، حملات عدم پذیرش سرویس و پیامهای هرزنامه در خدمات در حال رشد اینترنتی مانند ایمیل بودند. آنها در مقاله خود «قیمتگذاری از طریق پردازش یا مبارزه با نامههای ناخواسته»، سیستمی را پیشنهاد کردند که در آن فرستنده ایمیل مقداری کار محاسباتی برای حل یک معمای رمزنگاری انجام میداد.
سپس، فرستنده گواهی این راه حل را به ایمیل پیوست میکرد: اثبات کار یا PoW. در حالی که هزینه محاسباتی این فرآیند بسیار ناچیز بود، اما برای جلوگیری از هرزنامه کافی بود. همچنین، این سیستم دارای یک «در مخفی» بود که به یک مرجع مرکزی اجازه میداد تا فوراً بدون صرف کار، معما را حل کند.
در سال ۱۹۹۷، آدام بک (Adam Back) 26 ساله فعال سایفرپانک، دانش آموخته از دانشگاه اکستر (Exeter) وارد فهرست ایمیلی سایفرپانک شد و سیستم مشابهی به نام Hashcash را پیشنهاد داد. در این سیستم، هیچ در مخفی، قدرت مرکزی یا تأکید بر معماهای رمزنگاری وجود نداشت. درعوض، فرآیند متمرکز بر هشینگ (hashing) بود.
هشینگ فرآیندی است که میتواند دادهها را با هر اندازهای به یک رشته تصادفی از کاراکترها با طول از پیش تعیین شده تبدیل کند. کوچکترین تغییر در دادههای مربوطه منجر به ایجاد یک هش کاملاً متفاوت میشود و امکان تأیید آسان دادهها را فراهم میآورد. به عنوان مثال، یک هش SHA-256 از عبارت «Bitcoin چیست؟» شماره هگزادسیمال زیر را تولید میکند:

در Hashcash، یک فرستنده متاداده ایمیل را به طور مکرر هش میکند، مانند آدرس فرستنده، آدرس گیرنده، زمان ارسال پیام و غیره، همراه با یک عدد تصادفی به نام «نانس (nonce)»، تا زمانی که هش به دست آمده با شماره یک با تعداد صفر از پیش تعیین شده شروع شود.
از آنجا که فرستنده نمیتواند فایل Bat را تصحیح کند، باید متادیتای ایمیل را به طور مکرر با استفاده از یک نانس متفاوت هش کند تا زمانی که یک ترکیب معتبر پیدا شود. مشابه سیستم داورک و نائور، این فرآیند به منابع محاسباتی نیاز دارد و اثبات کار را ایجاد میکند.
همانطور که از نام آن مشخص است، Hashcash تنها برای هرزنامهها قابل استفاده نبود. با این حال، توکنهای اثبات کار برای گیرنده بیفایده بوده و نمیتوانستند منتقل شوند و به عنوان پول دیجیتال کارایی نداشتند. همچنین، این ارز میتوانست مورد تورم بیش از حد قرار گیرد، زیرا سرعت محاسبه ماشین آلات جدید که دائماً پیشرفت میکنند، تولید اثبات را آسان و آسانتر میکرد. با حال، Hashcash برای کاربرد بیشتر اثبات کار در دو سیستم پول دیجیتال و پیشسازهای بیت کوین یعنی B-money و Bit Gold الهام بخش بود.
B-money
در سال ۱۹۹۸، سایفرپانک فعال وی دای (Wei Dai)، B-money، یک سیستم مالی جایگزین همتابههمتا یا P2P را برای انجام تجارت آنلاین خارج از سیستم مالی قدیمی پیشنهاد کرد که توسط درگاههای شرکت کنترل شده و توسط دولتها تحت نظارت باشند. این سیستم امکان تولید ارز دیجیتال و تصویب و اجرای قراردادهای کامل با یک سیستم داوری برای حل اختلافات را فراهم میکرد. کار دای شامل دو طرح پیشنهادی بود.
اولین پیشنهاد دای کنترل منحصر به فرد مرجع مرکزی بر یک پایگاه داده معاملاتی را حذف کرد و یک سیستم دفترکل مشترک را در میان شبکهای از همتایان با نام مستعار که با آدرسهای کلید عمومی نشان داده میشدند جایگزین کرد. برای تولید یک ارز دیجیتال، یک گره باید یک مسئله محاسباتی را حل کند و راه حل را به شبکه (اثبات کار) در یک مزایده چند فازی پخش کند. تعداد داراییهای صادر شده نیز توسط هزینه محاسبه انجام شده تعیین میشدند. به هر حال، دای متوجه شد که پیشنهاد اول مشکل دوبار خرج کردن را حل نمیکند.
دای در طرح دوم خود، پیشنهاد کرد که به جای اینکه همه یک کپی از دفترکل داشته باشند، یک زیر مجموعه خاص از همتایان به نام «سرورها» یک دفتر مشترک را حفظ کنند در حالی که کاربران عادی صرفاً بررسی میکنند که معاملات توسط سرور پردازش شده است. برای اطمینان از اعتمادسازی و جلوگیری از تبانی، سرورها مبلغ مشخصی را به حساب ویژهای واریز میکنند که در صورت رفتارهای خرابکارانه، مانند سیستمهای اثبات سهام، به عنوان جریمه یا پاداش استفاده میشوند.
پیشنهاد دای برای B-money هرگز به هیچ عنوان عملی نشد، اما نکته قابل توجه این است که چقدر شبیه بیت کوین بود، به ویژه با استفاده از دفتر مشترک و ارز دیجیتال مبتنی بر PoW. تفاوت اصلی، این بود که ارز B-money به مقدار مشخصی از کالاها گره خورده بود و بسیار شبیه چیزی بود که در حال حاضر به عنوان استیبل کوین شناخته میشود.
Bit Gold
سابو (Szabo) که قبلاً عضوی فعال در هر دو جامعه اکستروپی و سایفرپانک بود، یکی از تأثیرگذارترین افراد در توسعه فناوری ارزهای دیجیتال و بلاک چین است. او در رشتههای مختلف از علوم کامپیوتر و رمزنگاری گرفته تا حقوق اطلاعات داشت.
North Star سابو چشمانداز ایجاد یک جامعه اقتصادی آزاد خارج از کنترل شرکتها و دولتهای ملی است. در سال ۱۹۹۴، او قراردادهای هوشمند را به عنوان یک عنصر اساسی در تجارت الکترونیکی بدون مرز پیشنهاد کرد.
وی بعداً متوجه شد که یک عنصر کلیدی وجود ندارد: یک ارز دیجیتالی بومی که بتواند از طریق این قراردادها جریان یابد. سابو پس از بررسی آزمایشهای متعدد پول دیجیتال تصمیم گرفت روی طرح پیشنهادی جدیدی کار کند که با وجود عدم موفقیت تلاشهای گذشته، میتوانست موفق باشد.
در مطالعه تاریخچه پول، سابو پولی مشابه شمش طلا را به عنوان یک پایه مفهومی قوی برای ارز جدید اینترنتی شناسایی کرد. طراحی این پول جدید باید به گونهای باشد که دیجیتالی، کمیاب، جعل آن فوقالعاده پرهزینه و برای ایمنی و ارزش یافتن به اشخاص ثالث متکی نباشد. پیشنهاد او Bit Gold بود.
Bit Gold از این جهت که از یک زنجیره انباشته اثبات کار مبتنی بر هش استفاده میکرد که به صورت دورهای دارای پلمپ زمانی بوده و در شبکه سرورها منتشر میشد، مشابه Hashcash و به ویژه B-money کار میکرد. صدور و مالکیت Bit Gold در پروتکلی بود که با استفاده از سیستم رأیگیری مبتنی بر حد نصاب فعالیت میکرد.
سابو یک راه حل لایه دو شامل یک بانک مطمئن، قابل اعتماد و قابل کنترل پیشنهاد داد که میتواند صدور Bit Gold را در طول زمان ردیابی کرده، به طور مداوم توکنهای اثبات کار را در واحد ارزش برابر بستهبندی کرده و یک محیط پایدار برای مبادله ایجاد کند. با این حال، سیستم در معرض حملات Sybil بود که میتوانست باعث شکاف در شبکه شود. سابو معتقد بود كه هرگونه شکاف احتمالی شبكه با ادامه کار شركتكنندگان درستکار روی سیستم خود برطرف میشود.
مشکل Bit Gold به عنوان ارز،کمبود قابلیت انعطافپذیری آن بود، یعنی هر واحد جداگانه با یک واحد با همان ارزش قابل تعویض باشد. این موضوع برای هر نوع ارز مناسبی ضروری است. از آنجایی که هزینه Bit Gold مربوط به هزینه محاسباتی اثبات کار در یک لحظه خاص است و از آنجا که با ماشینهای بهتر هزینه محاسبه کاهش مییابد، یک واحد Bit Gold استخراج شده در سال ۲۰۱۵ از یک واحد Bit Gold که در سال ۲۰۰۵ استخراج شده ارزش کمتری دارد.
سابو در تلاش بود تا سرانجام Bit Gold را پیادهسازی کند که ساتوشی در سال ۲۰۰۸ طرح بیت کوین را منتشر کرد. پس از عرضه بیت کوین، وی پروژه Bit Gold را کنار گذاشت، زیرا معتقد بود که بیت کوین هوشمندانه نقایص Bit Gold و آزمایشهای قبلی پول دیجیتال را برطرف کرده است.
این دو آزمایش پول دیجیتال برای اختراع بیت کوین بسیار مهم بودند. ساتوشی نیز در پستی در سال ۲۰۱۰ اظهار داشت که بیت کوین اجرای عملیاتی طرحهای پیشنهادی است که B-money و Bitgold ارائه داده بودند.
تولد بیت کوین

در حالی که کتابها و پادکستهای زیادی تاریخچه بیت کوین را با جزئیات کامل پوشش دادهاند، اما این راهنما، تنها لحظات مهم تاریخ بیت کوین را پوشش میدهد.
بعد از اینکه ساتوشی طرح پیشنهادی هشت صفحهای خود را برای یک سیستم جدید نقدی دیجیتال در یک فهرست ایمیلی منتشر کرد، بحث و گفتگو در مورد آن آغاز شد. در حالی که ساتوشی قبل از انتشار وایت پیپر، بسیاری از پایگاههای کد بیت کوین را نوشته بود، این مقاله در معرض دید عموم جامعه آنلاین قرار گرفت.
در ۸ نوامبر ۲۰۰۸، بیت کوین در پلتفرم متن باز توسعه نرمافزار SourceForge ثبت شد. این زمانی بود که بیت کوین به یک پروژه تیمی تبدیل شد.
در تاریخ ۳ ژانویه ۲۰۰۹، بلوک جنسیس (یا بلوک صفر) برای بیت کوین توسط ساتوشی استخراج شد (در بیش از هفت روز). در این تراکنش اولیه که به عنوان تراکنش پیدایش یا «coinbase» نیز نامیده میشود، ساتوشی پیام زیر را منتشر کرد:
روزنامه تایمز در تاریخ ۳ ژانویه ۲۰۰۹: صدراعظم در آستانه اهدای دومین کمک مالی به بانکهاست.
این پیام نشانه روشنی از اهداف بیت کوین بود. در حالی که جهان بزرگترین بحران مالی را از زمان رکود بزرگ تجربه میکرد، چشمانداز جدیدی برای یک سیستم پولی جدا از دولت متولد شد.
در ۱۲ ژانویه ۲۰۰۹، اولین تراکنش بیت کوین پس از جنسیس بین ساتوشی و فعال رمزنگاری، هال فینی در بلوک ۱۷۰ رخ داد. همچنین گزارش شده که هال فینی اولین کسی است که پس از راهاندازی این شبکه، در کنار ساتوشی بیت کوین استخراج کرد.
روز پیتزا
اولین استفاده ثبت شده از بیت کوین در مبادله کالا یا خدمات در ۲۲ مه ۲۰۱۰ هنگامی رخ داد که برنامهنویس اهل فلوریدا، لازلو هانیچ (Laszlo Hanyecz) پیشنهاد پرداخت ۱۰۰۰۰ بیت کوین برای خرید پیتزا را داد. نرخ اولیه بیت کوین تنها چند ماه قبل تعیین شده بود. قیمت دو پیتزای بزرگ در آن زمان حدود ۲۵ دلار تخمین زده شد. از مارس ۲۰۲۱، ارزش این دو پیتزا اکنون بیش از ۵۰۰ میلیون دلار است.
در حالی که بسیاری از مفسران با معاملات گذشته هانیچ شوخی میكنند، توجه به اینكه در آن زمان شبكه بیت کوین تا چه اندازه نوپا بود، بسیار مهم است. با این وجود، خرید هانیچ ثابت کرد که بیت کوین میتواند به عنوان یک سیستم معاملاتی P2P دیجیتال مورد استفاده قرار گیرد.
تولد صنعت استخراج
در روزهای اولیه اقتصاد بیت کوین، راه مشارکت افراد در این شبکه و به دست آوردن بیت کوین از طریق فرآیند استخراج بود. استخراج فرآیندی است که طی آن شبکه تراکنشها را به طور مداوم تأیید کرده و آنها را در دفتر توزیع شده به شکل «بلوک» ثبت میکند. شبکه بیت کوین به گونهای طراحی شده که ماینرها به دلیل تأمین امنیت شبکه با صادرشدن بلوک پاداش میگیرند. این فرآیند به عنوان روند تولید ارز بیت کوین نیز عمل میکند.
در ۲۷ نوامبر ۲۰۱۰، Slush Pool راهاندازی شد. Slush Pool قدیمیترین استخر استخراج در صنعت بیت کوین است. افراد فاقد قدرت CPU فراوان با استفاده از این استخر میتوانستند تا به صورت دسته جمعی در عملیات شبکه شرکت کرده و در این راه بیت کوین کسب کنند.
از آن زمان، صنعت استخراج بیشتر به یک کار تجاری در مقیاس بزرگ و پرمصرف تبدیل شده که تعداد نسبتاً کمی از شرکتها بیشترین قدرت هش را در اختیار دارند.
جاده ابریشم
بدون جاده ابریشم، تاریخچه بیت کوین کامل نخواهد شد. جاده ابریشم که در فوریه ۲۰۱۱ توسط راس اولبریکت، با نام مستعار «Dread Pirate Roberts»، تأسیس شد یک بازار دارک نت بود که فقط از طریق سرویس مرورگر ناشناس Tor قابل دسترسی بود.
این سایت به عنوان یک بازار آزاد و باز در نظر گرفته شده بود که در آن مردم میتوانستند خارج از محدودیتهای قانونی آزادانه با یکدیگر معامله کنند. این سایت علاوه بر اینکه یک بازار بود، دارای یک انجمن بود که در آن کاربران میتوانستند درباره آزادیخواهی، آنارشیسم ارز دیجیتال و سایر دیدگاههای مخالف بحث کنند.
پس از تبدیل شدن این سایت به پناهگاهی برای تجارت غیرقانونی مواد مخدر و تجارتهای مجرمانه دیگر، مقامات اجرای قانون فدرال تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کردند که در نهایت با بازداشت اولبریکت در ۲ اکتبر ۲۰۱۳ به اوج خود رسید.
جاده ابریشم بخشی کلیدی در تاریخ بیت کوین است. نام بردن از بیت کوین به عنوان ارز انتخابی برای فعالیتهای مجرمانه از مواردی مانند جاده ابریشم ناشی میشود. با این وجود، این بازار توانایی بیت کوین برای تسهیل تجارت P2P در بازار آزاد را به نمایش گذاشت.
خروج ساتوشی
در ۲۶ آوریل ۲۰۱۱، ساتوشی پروژه بیت کوین را ترک کرد و کنترل توسعه را به گاوین اندرسن (Gavin Andresen) و جامعه متن باز سپرد.
با نگاهی به گذشته، بیهویتی مخترع بیت کوین عامل اصلی موفقیت و پایداری آن بود. با برخورد شدید آژانسهای اجرای قانون با استفادههای ناشایست از ارزهای دیجیتال در سالهای پس از آن، طبیعی بود که اگر ساتوشی شناسایی میشد، سرنوشتی مشابه اولبریکت در انتظارش بود. دور شدن ساتوشی از پروژه ضروری بود تا بیت کوین به عنوان یک سیستم مالی با حداقل نیاز به اعتمادسازی، به صورت غیر متمرکز و انعطافپذیر، به بنیان خود پایبند باشد.
ویکی لیکس و پول مقاوم در برابر سانسور
سایت افشاگر ویکی لیکس در سال ۲۰۰۶ توسط جولیان آسانژ، یک فعال سایفرپانک، تأسیس شد و پس از افشای اسناد محرمانه مربوط به عملیات مخفیانه دولتها و شرکتها، روابط تنشآمیزی با ارگانهای حاکم و سازمانها در سراسر جهان ایجاد کرد.
در ۱۴ ژوئن ۲۰۱۱، ویکی لیکس پس از مسدود شدن حسابهایش توسط پی پال و تعلیق پرداختهای ویزا و مسترکارد، پذیرش کمکهای مالی به صورت بیت کوین را آغاز کرد.
ویکی لیکس تلاش داشت تا در میان سانسورها و فشارها توسط قدرتهای موجود، نمونهای ثابت از تعهد مطبوعات به حقیقت باشد و بیت کوین یک سیستم حسابداری جهانی، بدون مرز و مقاوم در برابر سانسور برای تکمیل این تلاشها را ارائه داد. قابل ذکر است، ساتوشی در مورد استفاده از بیت کوین در ویکی لیکس ابراز نگرانی کرده بود.
ظهور و سقوط Mt. Gox

صرافی Magic معروف به Mt. Gox در جولای ۲۰۱۰ توسط توسعهدهنده نرمافزار P2P، جد مک کالب، پیش از فروش به Mark Karpelès، راهاندازی شد. این صرافی، با تسهیل حدود ۷۰٪ از معاملات شبکه از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۴، به بزرگترین صرافی ارز دیجیتال بیت کوین در جهان تبدیل شد.
در ۷ فوریه ۲۰۱۴، این صرافی پس از نقض امنیت، کلیه برداشتها را متوقف کرد. در اواخر همان ماه، Mt. Gox تعطیل شد و ۷۴۴۴۰۸ بیت کوین توسط هکرها به سرقت رفت. تلاشهایی برای جبران خسارت کاربران Mt. Gox انجام شد اما داستان هنوز ادامه داشت.
سقوط این صرافی به دلیل نقض امنیت، به یک فاجعه تاریخی در صنعت ارز دیجیتال تبدیل شده و خطرات سیستمی پیرامون حضانت متمرکز داراییهای دیجیتال را برجسته میکند.
BitLicense نیویورک و مقررات ارزهای دیجیتال
سرعت فناوری و پذیرش آن به ندرت با سرعت قانونگذاری مطابقت دارد. در مورد ارزهای دیجیتال نیز با توجه به ویژگیهای خاص و جدید آن این مورد اجتنابناپذیر است. بنابراین، مقامات نظارتی دولت شروع به وضع مقررات خاص برای کسبوکارهای معامله با ارزهای دیجیتال کردند.
در ۱۷ ژوئیه ۲۰۱۴، وزارت خدمات مالی امور خارجه نیویورک «BitLicense» را پیشنهاد کرد، یک مجوز تجاری که محدودیتهای شدیدی را برای مشاغل ارز دیجیتال فعال در ایالت نیویورک اعمال کرده و خدمات حضانتی، مبادله و/یا انتقال را برای مشتریان فراهم میکرد.
این مجوز به دلیل بازدارندگی و هزینههای بالا مورد انتقاد شدید این صنعت قرار گرفت، زیرا هزینههای کلان اخذ مجوز باعث میشد که کسبوکارهای کوچک و متوسط نتوانند از آن تبعیت کنند. هنگامی که BitLicense در ۸ اوت ۲۰۱۵ به اجرا درآمد، ۱۰ شرکت برجسته ارزهای دیجیتال نیویورک را ترک کردند.
در حالی که NYDFS در حال برنامهریزی برای بازنویسی BitLicense است، این چارچوب نظارتی نمونهای از چگونگی انتخاب مقامات در سطح ایالتی و فدرال برای پرورش یا جلوگیری از نوآوری تجاری و فناوری است. در سال ۲۰۲۰، NYDFS، با تغییر در چارچوب استاندارد، BitLicense مشروط را ارائه داد. در همان سال، پی پال تحت BitLicense مشروط ارائه داراییهای دیجیتال از جمله بیت کوین را در پلتفرم خود آغاز کرد.
شبکه لایتنینگ
برای اینکه یک سیستم نقدی دیجیتال جایگزین با ارائهدهندگان پرداخت جهانی مانند ویزا یا مسترکارد رقابت کند، باید بتواند تراکنشهای روزانه متعددی را انجام دهد. بیت کوین، هنوز توانایی انجام هزاران تراکنش در ثانیه در بلاکچین اصلی خود را ندارد. بنابراین، توسعهدهندگان درباره مقیاسپذیری بیت کوین راه حلهای زیادی را پیشنهاد کردهاند.
در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۶، جوزف پون (Joseph Poon) و تادئوس دریجا (Thaddeus Dryja) وایت پیپر شبکه لایتنینگ (Lightning) را منتشر کردند، یک راه حل مقیاسپذیری لایه دو برای بیت کوین که در آن تراکنشها میتوانند از طریق کانالهای پرداخت خارج از بلاکچین انجام شوند تا بعداً تسویه حساب شده و به صورت رمزنگاری روی بلاکچین اصلی تأیید شوند. به این ترتیب، بار تراکنش در بلاکچین اصلی کاهش مییابد در حالی که امکان انجام تراکنشهای سریعتر و ارزانتر فراهم میشود. این سیستم از مارس ۲۰۱۸ در شبکه اصلی بیت کوین فعال است و به عنوان زیرساخت کلیدی بیت کوین به رشد خود ادامه میدهد.
جنگهای مقیاسپذیری بیت کوین
بین سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷، سهامداران شبکه بیت کوین، استخراجکنندگان، توسعهدهندگان و شرکتهایی که روی آن کار میکنند، درگیر یک بحث متشنج در مورد مسیرهای مختلف برای مقیاسپذیری بیت کوین بودند.
این بحث را میتوان به دو مفهوم تقسیم کرد: اندازه بلوک بیت کوین و توزیع نیرو در شبکه.
طرفداران افزایش اندازه بلوک بلاکچین بیت کوین معتقد بودند که افزایش تعداد تراکنشهایی که میتوانند در یک بلاک اعتبارسنجی شوند، میتواند عملکرد کلی تراکنش شبکه را افزایش دهد. منتقدان با مخالفت با این ایده، گفتند که افزایش اندازه بلوک، اندازه داده کل شبکه را به میزان قابل توجهی افزایش داده، ماینرها را با تقاضای محاسبات بیشتر مواجه کرده، مانع استخراج توسط ماینرهای کوچک شده و قدرت را به انحصار ماینرهای بزرگ در میآورد.
در دو توافق معروف به توافقنامه هنگ کنگ و توافقنامه نیویورک، گزارش شده که توافق نظر برای مسیر پیش رو ایجاد شده است. با این حال، در تاریخ ۱ آگوست ۲۰۱۷، هاردفورک شبکه بیت کوین برای طرفداران بلوک بزرگ انجام شد که اکنون بیت کوین کش (BCH) نامیده میشود.
پس از آن، هارد فورکهای بیشتری برای بیت کوین انجام شد، از جمله بیت کوین گلد (BTG) در اواخر سال ۲۰۱۷. در اواخر سال ۲۰۱۸، هاردفورک بیت کوین کش به BCH و بیت کوین اس وی (BSV) انجام شد.
در واقع، در فرآیند استانداردسازی پروژههای نرمافزاری متن باز، وقتی نرمافزار مورد نظر مستقیماً یک سیستم پولی جهانی را تسهیل میکند، پیچیدهتر میشود.
به نظر شما چه نقاط عطف دیگری در تاریخچه بیت کوین وجود دارد؟ شما میتوانید نظرات خود را در وبلاگ کوین نیک مارکت با ما در میان گذاشته و همچنین ما را در شبکههای اجتماعی تلگرام، توییتر و اینستاگرام دنبال کنید.